خانه
نماز جمعه
رویدادها
احکام و استفتائات
تفسیر
تفسیر قرآن
تفسیر روزانه قرآن
تفسیر قرآن ویژه خواهران
تفسیر نهج البلاغه
داستان های کودکان و نوجوانان
مقالات
قرآن
عترت
گوناگون
حکایت ها
فرهنگی
اجتماعی
خدمات مسجد
سایر
کتب اعتقادی
سایر کتب
خانه
نماز جمعه
رویدادها
احکام و استفتائات
تفسیر
تفسیر قرآن
تفسیر روزانه قرآن
تفسیر قرآن ویژه خواهران
تفسیر نهج البلاغه
داستان های کودکان و نوجوانان
مقالات
قرآن
عترت
گوناگون
حکایت ها
فرهنگی
اجتماعی
خدمات مسجد
سایر
کتب اعتقادی
سایر کتب
100 سخن کوتاه ولی پرمحتوا از کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
100 سخن کوتاه ولی پرمحتوا از کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
100 سخن کوتاه ولی پرمحتوا از کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
عترت
1.
از آن حضرت سؤال شد : زهد چيست ؟ فرمود : رغبت به تقوى و بى رغبتى به دنيا
.
(
تحف العقول ، ص 227
)
2.
از آن حضرت سؤال شد : مروت چيست ؟ فرمود : حفظ دين ، عزت نفس ، نرمش ، احسان ، پرداخت حقوق و اظهار دوستى نسبت به مردم
.
(
تحف العقول ، ص 227
)
3.
از آن حضرت سؤال شد : کرم چيست ؟ فرمود : بخشش پيش از خواهش و اطعام در قحطى
.
(
تحف العقول ، ص 227
)
4.
از آن حضرت سؤال شد بخل چيست ؟ فرمود : آنچه در کف دارى شرف بدانى ، و آنچه انفاق کنى تلف شمارى
.
(
تحف العقول ، ص 227
)
5.
از آن حضرت سؤال شد : بى نيازى چيست ؟ فرمود : رضايت نفس به آنچه برايش قسمت شده ، هر چند کم باشد
.
(
تحف العقول ، ص 228
)
6 .
از آن حضرت سؤال شد : فقر چيست ؟ فرمود : حرص به هر چيز
.
(
تحف العقول ، ص 228
)
7.
از آن حضرت سؤال شد : شرف چيست ؟ فرمود : موافقت با دوستان و حفظ همسايگان
.
(
تحف العقول ، ص 228
)
8.
از آن حضرت سؤال شد : پستى و ناکسى چيست ؟ فرمود : به خود رسيدن و بىاعتنايى به همسر
.
(
تحف العقول ، ص 228
)
9.
پناهنده به خدا آسوده و محفوخ است ، و دشمنش ترسان و بىياور
(
تحف العقول ، ص 229
)
10.
از خدا بر حذر باشيد با زيادى ياد او ، و از خدا بترسيد به وسيله تقوى ، و به خدا نزديک شويد با طاعت ، به درستى که او نزديک است و پاسخگو
.
(
تحف العقول ، ص 229
)
11.
بزرگى کسانى که عظمت خدا را دانستند اين است که تواضع کنند ، و عزت آنها که جلال خدا را شناختند اين است که برايش زبونى کنند ، و سلامت آنها که دانستند خدا چه قدرتى دارد اين است که به او تسليم شوند
.
(
تحف العقول ، ص 229
)
12.
بدانيد که خدا شما را بيهوده نيافريده و سر خود رها نکرده ، مدت عمر شما را معين کرده ، و روزى شما را ميانتان قسمت کرده ، تا هر خردمندى اندازه خود را بداند و بفهمد که هر چه برايش مقدر است به او مىرسد ، و هر چه از او نيست به او نخواهد رسيد ، خدا خرج دنياى شما را کفايت کرده و شما را براى پرستش فراغت بخشيده و به شکرگزارى تشويق کرده ، و ذکر و نماز را بر شما واجب کرده و تقوى را به شما سفارش کرده ، و آن را نهايت رضايتمندى خود مقرر ساخته
.
(
تحف العقول ، ص 234
)
13.
اى بندگان خدا ، از خدا بپرهيزيد ، و بدانيد که هر کس از خدا بپرهيزد ، خداوند او را به خوبى از فتنهها و آزمايشها برآورد و در کارش موفق سازد و راه حق را برايش آماده کند
.
(
تحف العقول ، ص 234
)
14.
هيچ مردمى با هم مشورت نکند مگر اينکه به درستى هدايت شوند
.
(
تحف العقول ، ص 236
)
15.
پستى و ناکسى اين است که شکر نعمت نکنى
.
(
تحف العقول ، ص 236
)
16.
در طلب مانند شخص پيروز مکوش ، و مانند کسى که تسليم شده به قدر اعتماد نکن چون به دنبال کسب و روزى رفتن سنت است ، و ميانهروى در طلب روزى از عفت است ، و عفت مانع روزى نيست ، و حرص موجب زيادى رزق نيست . به درستى که روزى قسمت شده و حرص زدن ، موجب گناه مىشود
.
(
تحف العقول ، ص 236
)
17.
انسان تا وعده نداده ، آزاد است . اما وقتى وعده مىدهد زير بار مسؤوليت مىرود ، و تا به وعدهاش عمل نکند رها نخواهد شد
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113
)
18.
آن کس که بر حسن اختيار خداوند توکل و اعتماد کند ( و به قضا و قدر الهى خوشنود باشد ) آرزو نمىکند در غير حالى باشد که خداوند برايش اختيار کرده است
.
(
تحف العقول ، ص 236
)
19.
خيرى که هيچ شرى در آن نيست ، شکر بر نعمت و صبر بر مصيبت و ناگوار است
.
(
تحف العقول ، ص 237
)
20.
آن حضرت - عليه السلام - به مردى که از بيمارى شفا يافته بود ، فرمود : خدا يادت کرد پس يادش کن ، و از تو گذشت پس شکرش کن
.
(
تحف العقول ، ص 237
)
21.
هر کس که پيوسته به مسجد رود يکى از اين هشت فايده نصيبش شود
:
آيه محکمه ، دستيابى به برادرى سودمند ، دانشى تازه ، رحمتى مورد انتظار ، سخنى که او را به راه راست کشد يا او را از هلاکت برهاند ، ترک گناهان از شرم مردم و ترس از خدا
.
(
تحف العقول ، ص 238
)
22.
به درستى که پر ديدترين ديدهها آن است که در خير نفوذ کند ، و شنواترين گوشها آن است که تذکرى را بشنود و از آن سود برد ، سالمترين دلها آن است که از شبهها پاک باشد
.
(
تحف العقول ، ص 238
)
23.
مردى به امام حسن - عليه السلام - عرض کرد : دخترى دارم ، به نظر شما با چه کسى وصلت کنم . فرمود : با کسى که متقى و باايمان باشد
.
چون اگر او را دوست بدارد ، مورد احترامش قرار مىدهد ، و اگر از او نفرت داشته باشد ، به او ظلم نمىکند
.
(
مستظرف ، ج 2 ، ص 218
)
24.
به درستى که نعمت دنيا پايدار نيست ، نه از آسيبش آسودگى هست ، و نه از بديهايش جلوگيرى ، فريبى است حايل سعادت ، و تکيه گاهى است خميده
.
(
تحف العقول ، ص 239
)
25.
اى بندگان خدا از عبرتها پند گيريد ، و از اثر گذشتگان متوجه شويد ، و به وسيله نعمتها از نافرمانى خدا باز ايستيد ، و از پندها سود بريد
.
(
تحف العقول ، ص 239
)
26.
به درستى که خداوند ماه رمضان را ميدان مسابقه خلق خود ساخته تا به وسيله طاعتش به رضاى او سبقت گيرند
.
(
تحف العقول ، ص 239
)
27.
به خدا سوگند اگر پرده برگيرند ، معلوم مىشود که نيکوکار مشغول کار نيک خود است و بدکار گرفتار بدکردارى خود
.
(
تحف العقول ، ص 240
)
28.
اى پسرم با هيچکس برادرى مکن تا بدانى کجا مىرود و از کجا مىآيد و چه ريشهاى دارد ، پس چون خوب از حالش آگاه شدى و معاشرتش را پسنديدى با او برادرى کن به شرط گذشت از لغزش و کمک در تنگى
.
(
تحف العقول ، ص 236
)
29.
از آن حضرت سؤال شد : ترس چيست ؟ فرمود : دليرى بر دوست و گريز از دشمن
.
(
تحف العقول ، ص 227
)
30.
ننگ کشيدن آسانتر از دوزخ رفتن است
.
(
تحف العقول ، ص 237
)
31.
سفاهت ، به پستى گراييدن و با گمراهان نشستن است
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 115
)
32.
آن حضرت در وصف برادر ( دوست ) نيکوکارش فرمود : از همه مردم در چشم من بزرگتر بود و سر بزرگوارى او در نظر من کوچکى دنيا در چشم او بود ، جهل و نادانى بر او تسلط نداشت ، اقدام نمىکرد مگر بعد از اطمينان به سودمند بودن آن . نه شکايتى داشت و نه خشم و دلتنگى
.
بيشتر عمرش خاموش بود ، و چون لب به سخن مىگشود بر همه گويندهها چيره بود ، ضعيف و ناتوان مىنمود ، اما هنگام نبرد شيرى درنده بود . چون با دانشمندان مىنشست به شنيدن شيفتهتر بود تا گفتن
.
به هنگام ضرورت سخن ، سکوت خود را مىشکست . نمىگفت آنچه را عمل نمىکرد و عمل مىکرد آنچه را نمىگفت ، چون در برابر دو کار قرار مىگرفت که نمىدانست کدام خداپسندانهتر است آن را در نظر مىگرفت که پسند نفسش نبود ، هيچکس را به خاطر کارى که مىتوان از آن عذرى آورد سرزنش نمىکرد
.
(
تحف العقول ، ص 237
)
33.
کسى که عقل ندارد ادب ندارد ، و کسى که همت ندارد مروت ندارد ، و کسى که دين ندارد حيا ندارد . و خردمندى موجب معاشرت نيکو با مردم است ، و به وسيله عقل سعادت هر دو عالم به دست مىآيد
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111
)
34.
تعجب مىکنم از کسانيکه در غذاى جسم خود فکر مىکنند ولى در امور معنوى و غذاى جان خويش تفکر نمىکنند. شکم را از طعام مضر حفظ مىکنند ولى در روح و روان خويش افکار پليد و پستى را وارد مىکنند
.
(
بحار الانوار، ج 1 ، ص 218
)
35.
حضرت مجتبى - عليه الاسلام - بهترين جامههاى خود را در موقع نماز مىپوشيد ، کسانى از آن حضرت سبب اين کار را سؤال کردند ، در جواب فرمود : خداند جميل است و جمال و زيبايى را دوست دارد به اين جهت خود را در پيشگاه الهى زينت مىکنم ، خداوند امر فرموده که با زينتهاى خود در مساجد حاضر شويد
.
(
تفسير عياشى ، ج 2 ، ص 14
)
36.
تنها چيزى که در اين دنياى فانى ، باقى مىماند قرآن است ، پس قرآن را پيشوا و امام خود قرار دهيد ، تا به راه راست و مستقيم هدايت شويد
.
همانا محق ترين مردم به قرآن کسانى هستند که بدان عمل کنند اگر چه آن را حفظ نکرده باشند ، و دورترين افراد از قرآن کسانى هستند که به دستورات آن عمل نکنند گرچه قارى و خواننده آن باشند
.
(
ارشاد القلوب ، ص 102
)
37.
اى مردم هر کس براى خدا اخلاص ورزد و سخن او را راهنماى خود قرار دهد به راهى که درستتر و استوارتر است هدايت مىشود و خداوند او را براى آگاهى و هوشيارى توفيق داده و به عاقبت خوش کمک کرده است
.
(
تحف العقول ، ص 229
)
38.
پرسش صحيح نيمى از علم است ، و مدارا کردن با مردم نيمى از عقل است ، و اقتصاد و اعتدال در زندگى نيمى از مخارج است
.
(
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ، ج 18 ، ص 108
)
39.
بيشترين زيرکى ، ترس از خدا و پرهيزکارى است و بيشترين نادانى ، عياشى و شهوترانى است
.
(
حليه الاولياء ، ج 2 ، ص 37
)
40.
مادرم فاطمه ( س ) را ديدم که شب جمعه تا صبح مشغول عبادت و رکوع و سجود بود و شنيدم که براى مؤمنين دعا مىکرد و اسامى آنان را ذکر مىنمود و براى آنان بسيار دعا مىکرد ولى براى خودش دعا نکرد ، پس به او عرض کردم : مادر چرا همان طور که براى ديگران دعا کردى براى خودت دعا نکردى ، فرمودند : پسرم ، اول همسايه را مقدم دار و سپس خود و اهل خانه را
.
(
بحار الانوار ، ج 43 ، ص 81
)
41.
رسول خدا ( ص ) فرمود : محبت و دوستى ما اهل بيت را اختيار کنيد ، چون هر کس خدا را در حالى ملاقات کند که ما اهل بيت را دوست داشته باشد ، با شفاعت ما وارد بهشت مىشود
.
(
محاسن ، ص 61
)
42.
اى مردم ! از جدم پيامبر خدا شنيدم که مىفرمود : من شهر علم و دانشم و على ( ع ) دروازه آن است ، آيا از غير دروازه وارد شهر مىشوند ؟
(
امالى صدوق ، ص 207
)
43.
شخصى به امام حسن - عليه السلام - عرض کرد : اى پسر پيامبر خدا چرا ما از مرگ اکراه داريم و آن را دوست نداريم ؟ حضرت فرمود : چون شما آخرت خود را خراب و دنيايتان را آباد کردهايد ، بنابراين انتقال از عمران و آبادانى به خرابى و ويرانى را دوست نداريد
.
(
بحار الانوار ، ج 44 ، ص 110
)
44.
سوگند به خداوند ! هر کس ما را دوست داشته باشد ، اگر چه در دورترين نقاط مانند ديلم اسير باشد ، دوستى ما براى او مفيد است . همانا محبت ما گناهان فرزندان آدم را از بين مىبرد ، همانطور که باد برگ درختان را مىريزد
.
(
بحار الانوار ، ج 44 ، ص 24
)
45.
بيشتر اهل کوفه به معاويه نوشتند : ما با تو هستيم ، اگر مىخواهى ما حسن ( ع ) را دستگير مىکنيم و پيش تو مىفرستيم . بعد خيمه امام حسن ( ع ) را غارت کرده و آن حضرت را مجروح کردند
.
پس امامحسن ( ع ) به معاويه نوشت : همانا اين امر ( حکومت ) و جانشينى پيامبر از آن من و اهل بيت من است و براى تو و اهل بيت تو حرام است ، من اين مطلب را از رسول خدا شنيدم
.
سوگند به خداوند ، اگر يارانى شکيبا و آگاه به حق خويش مىيافتم ، تسليم تو نمىشدم و آنچه را مىخواستى به تو نمىدادم
.
(
بحار الانوار ، ج 44 ، ص 45
)
46.
اگر همه دنيا را تبديل به يک لقمه غذا کنم و به انسانى که خدا را از روى خلوص عبادت مىکند بخورانم ، باز احساس مىکنم که در حق او کوتاهى کردهام
.
و اگر از استفاده کردن کافر از دنيا جلوگيرى کنم تا به آن اندازه که جانش از شدت گرسنگى و تشنگى به لب برسد ، آنگاه جرعهاى آب به او بدهم ، خود را اسرافکار مىپندارم
.
(
تنبيه الخواطر و نزهة النواطر ( مجموعه ورام ) ، ج 1 ، ص 350
)
47.
والاترين مقام نزد خداوند ، از آن کسى است که بيشتر از همه به حقوق مردم آشنا باشد و در اداى آن حقوق ، بيشتر از همه کوشا باشد . و کسى که در برابر برادران دينى خود تواضع کند ، خداوند او را از صديقين و شيعيان اميرالمؤمنين - عليه السلام - قرار مىدهد
.
(
حياة امام حسن بن على ، ج 1 ، ص 319
)
48.
پيامبر خدا ( ص ) فرمود : هيچ بندهاى حقيقتا مؤمن نيست مگر اينکه نفس خود را شديدتر از محاسبه بين دو شريک و يا محاسبه مولا از بنده خود مورد محاسبه قرار دهد
.
(
بحار الانوار ، ج 70 ، ص 72
)
49.
پيامبر خدا ( ص ) فرموده است : يکى از موجبات آمرزش گناهان ، مسرور کردن برادران دينى است
.
(
مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 8 ، ص 193
)
50.
دنيا محل گرفتارى و آزمايش است و هر چه در آن است رو به زوال و نابودى مىباشد ، و خداوند ما را از احوال دنيا آگاه کرده است تا عبرت گيريم ، و به ما وعده عذاب داده تا بعد از آن ، حجتى بر خدا نداشته باشيم . پس در اين دنياى فانى زهد بورزيد و به آنچه باقى و پايدار است رغبت داشته باشيد و در خفا و آشکار از خدا بترسيد
.
(
توحيد صدوق ، ص 378
)
51.
هنگامى که مستحبات به واجبات ضرر برسانند ، آنها را ترک کنيد
.
(
تحف العقول ، ص 236
)
52.
سه چيز مردم را هلاک مىکند : تکبر ، حرص و حسد . چون تکبر دين انسان را از بين مىبرد و شيطان هم به واسطه تکبر ملعون و منفور شد ، و حرص دشمن نفس انسان است و حضرت آدم به سبب حرص از بهشت رانده شد ، و حسد راهبر بدى و بدبختى است و به سبب حسد قابيل برادرش هابيل را کشت
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111
)
53.
علم و دانش خود را به مردم ياد بده و علم ديگران را ياد بگير تا بدين وسيله هم علم خود را محکم و استوار کنى و هم آنچه نمىدانى بياموزى
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111
)
54.
فقط به ديدار کسى برو که يا به عطا و بخشش او اميدوار باشى و از قدرت او بترسى ، يا از علم او استفاده کنى ، يا به برکت دعاى او اميدوار باشى ، و يا از خويشان تو باشد
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111
)
55.
ظالمى شبيهتر از حسود به مظلوم نديدهام
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111
)
56.
آنچه از امور دنيوى را که طلب کردى ولى به دست نياوردى ، فراموش کن
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111
)
57.
هر کس را که خداوند توفيق دعا کردن بدهد ، باب اجابت را برايش باز مىکند و هر کس را که توفيق طاعت و عبادت دهد ، باب قبول را برايش باز مىکند و هر کس را که توفيق شکرگزارى دهد ، باب افزايش نعمتها را برايش باز مىکند
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113
)
58.
به امام مجتبى - عليه السلام - عرض شد : اى پسر پيامبر خدا در چه حالى هستى ؟
فرمود : خدايى دارم که بر من مسلط است ، و آتش جهنم در پيش روى من است ، و مرگ مرا مىخواند ، و حساب آخرت مرا احاطه کرده است ، و در قيد و بند اعمالم هستم ، نمىتوانم آنچه را که دوست دارم به دست آورم و آنچه را دوست ندارم از خود دور کنم چون انجام امور به دست ديگرى است
.
اگر بخواهد ، مرا عذاب مىکند و اگر بخواهد ، مرا مىبخشد . پس کدام فقير و محتاجى است که محتاج تر از من باشد ؟
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113
)
59.
وعده دادن آفت کرم و بخشش است ، و چاره آن انجام و اتمام بخشش است
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113
)
60.
براى مجازات در خطاها و لغزشها عجله نکن ، و بين خطا و مجازات براى عذرخواهى فرصتى باقى بگذار
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113
)
61.
مصيبتها و ناملايمات کليدهاى پاداش و ثواب هستند
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113
)
62.
نعمت ، امتحان و آزمايش الهى است . پس اگر شکر کردى ، نعمت است و اگر ناسپاسى کردى ، به غضب و خشم الهى تبديل مىشود
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113
)
63.
از بهره زبانت همان مقدار براى تو کفايت مىکند که راه هدايتت را از گمراهى روشن کند
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 114
)
64.
از تفکر و تعقل غافل نشويد ، زيرا تفکر حيات بخش قلب آگاه و کليد درهاى حکمت است
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 115
)
65.
اى پسر آدم ، از زمانى که از مادر زاييده شدى مشغول نابود کردن عمر خود بودهاى ، پس از باقىمانده عمر خود براى آينده ( عالم آخرت ) ذخيره کن ، به درستى که مؤمن از اين دنيا زاد و توشه برمىگيرد و کافر خوشگذارنى مىکند
.
و بعد اين آيه را تلاوت فرمودند : " و زاد و توشه برگيريد ، به درستى که بهترين توشه تقوى است
" .
(
کشف الغمه ، ج 1 ، ص 572
)
66.
آماده سفر آخرت شو و قبل از فرارسيدن مرگ زاد و توشه خود را فراهم کن ، و بدان که تو در حالى دنيا را مىطلبى که مرگ ، تو را مىطلبد ، و امروز غم و اندوه فردا را نداشته باش ، و بدان که هر چه از مال دنيا بيشتر از غذا و خوراک خود به دست آوردى در حقيقت آن را براى ديگران ذخيره کردهاى ، و بدان که اموال حلال دنيا مورد محاسبه قرار خواهد گرفت و اموال حرام دنيا عقاب و مجازات دارد و در اموال شبهناک و مشکوک سرزنش هست
.
پس دنيا را مانند مردارى فرض کن و آن مقدار از آن برگير که تو را کفايت کند ، پس اگر حلال باشد تو زهد ورزيدهاى و اگر حرام باشد گناهى مرتکب نشدهاى چون به مقدار اضطرار و ناچارى استفاده کردهاى آنچنان که از مردار به هنگام ناچارى استفاده مىشود ، و اگر در آن عتاب و سرزنش باشد ، سرزنشى کم و آسان خواهد بود
.
(
بحار الانوار ، ج ، 44 ، ص 139
)
67.
براى دنيايت آنچنان رفتار کن که گويا براى هميشه زندهاى ، و براى آخرتت چنان رفتار کن که گويا فردا خواهى مرد
.
(
بحار الانوار ، ج ، 44 ، ص 139
)
68.
اگر به خاطر نيازى مجبور شدى با مردى دوست و همنشين شوى ، پس با کسى دوست شو که وقتى با او همنشينى مىکنى ، موجب زينت تو باشد و هنگامى که به او خدمتى کردى ، از تو حمايت کند و هنگامى که از او در خواست کمک کردى ، تو را يارى کند و اگر سخنى گفتى ، سخن تو را تصديق کند و اگر حمله کردى ، هجوم تو را قوت بخشد و اگر چيزى طلب کردى ، تو را يارى کند و اگر نقصى از تو آشکار شد ، آن را بپوشاند و اگر نيکى از تو ديد ، آن را به حساب آورد
.
(
بحار الانوار ، ج 44 ، ص 139
)
69.
هر کس قرآن بخواند ، يک دعاى مستجاب براى او مىباشد که يا فورا اجابت مىشود و يا با تأخير
.
(
بحار الانوار ، ج 92 ، ص 204
)
70.
امام حسن ( ع ) : پيامبر خدا فرموده است : هر کس آية الکرسى را بعد از نماز واجب بخواند ، تا نماز بعد در پناه و حفاطت خداست
.
(
مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 10 ، ص 102
)
71.
هر روزهدارى هنگام افطار يک دعاى اجابت شده دارد . پس در اولين لقمه افطار بگو : به نام خدا ، اى خدايى که آمرزش تو فراگير و وسيع است ، مرا ببخش
.
(
اقبال الاعمال ، ص 116
)
72.
امام حسن ( ع ) : پيامبر خدا فرموده است : کسى که بعد از خواندن نماز صبح در همان محل بنشيند و مشغول ذکر خدا شود تا خورشيد طلوع کند ، براى او پرده و مانعى از آتش عذاب الهى خواهد بود
.
(
تيسير المطالب ، ص 350
)
73.
به درستى که هر کس طالب عبادت باشد ، خود را براى آن آراسته و پاک مىکند
.
(
تحف العقول ، ص 236
)
74.
سزاوار مرد روزهدار اين است که ريشش را رنگ کرده و لباسش را خوشبو کند ، و سزاوار زن روزهدار اين است که موى سرش را شانه کرده و لباسش را خوشبو کند
.
(
الخصال ، ص 61
)
75.
از پدرم شنيدم که پيامبر خدا فرموده است : هر کس در قضاى حاجت برادر دينى خود کوشش کند ، مانند اين است که نه هزار سال خدا را عبادت کرده باشد در حالى که روزها روزه و شبها مشغول عبادت باشد
.
(
الفقيه ، ج 2 ، ص 189
)
76.
زکات دادن هرگز موجب کم شدن مال نمىشود
.
(
دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص 246 - 264
)
77.
از پروردگارم شرم مىکنم از اينکه ملاقات کنم او را و حال آنکه من پياده به زيارت خانه او نرفته باشم
.
(
حلية الاولياء ، ج 2 ، ص 37
)
78.
به حضرت عرض شد چرا شما هرگز نيازمندى را نااميد بر نمىگردانيد ، اگر چه سوار بر شتر باشيد ؟ فرمود : خود من هم محتاج و نيازمند درگاه خداوند هستم و دوست دارم که خداوند مرا محروم نگرداند و شرم دارم در حالى که نيازمند هستم ، نيازمندان را نااميد کنم
.
عادت خداوند اين است که نعمتهايش را بر من ارزانى بدارد و عادت من هم اين است که نعمتهايش را به بندگانش عطا کنم ، و مىترسم که اگر از اين عادت خود دست بردارم خداوند هم دست از عادت خود بردارد
.
(
نور الابصار ، ص 123 - کنز المدفون ، ص 434
)
79.
وقتى يکى از شما دوستش را ملاقات مىکند ، بايد جاى نور در پيشانى او را ببوسد
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 110
)
80.
آنکس که مرگش فرا رسيده ، مهلت مىطلبد تا گذشته را جبران کند و آنکس که مرگش فرا نرسيده و براى عمل صالح فرصت دارد ، امروز و فردا مىکند
.
(
تحف العقول ، ص 236
)
81.
اى کسانى که اهل خوشگذرانى و لذات دنيا هستيد ، بدانيد که اين لذات باقى ماندنى نيست ، و مغرور شدن به سايهاى که زوال پذير است ، حماقت است
.
(
اعلام الدين ، ص 241
)
82.
بيشترين عفو و بخشش کريم وقتى است که خطاکار نتواند براى خطاى خود عذرى بياورد
.
(
اعلام الدين ، ص 297
)
83.
کسى که خدا را بشناسد ، او را دوست مىدارد و کسى که دنيا را بشناسد ، در آن زهد مىورزد . و شخص مؤمن عمل لهو و بيهوده انجام نمىدهد مگر وقتى که غافل مىشود ، و هنگامى که متوجه کار بيهوده خود شد ، محزون مىگردد
.
(
تنبيه الخواطر و نزهة النواطر ( مجموعه ورام ) ، ج 1 ، ص 52
)
84.
کسى که بندگى خدا کند ، خداوند همه چيز را بنده او مىکند
.
(
تنبيه الخواطر و نزهة النواطر ( مجموعه ورام ) ، ج 2 ، ص 108
)
85.
کسى که کارهاى نيک خود را مىشمارد ، احسان و کرامتش را از بين مىبرد
.
(
بحار الانوار ، ج 74 ، ص 417
)
86.
از آن حضرت در باره سکوت سؤال شد ، فرمود : سکوت پرده نادانى و زينت آبرو و عزت است و کسى که سکوت مىکند راحت و آسوده ، و همنشين او در امان است
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111
)
87.
مردى از امام حسن ( ع ) درخواست راهنمايى کرد . امام ( ع ) به او فرمودند
:
مرا ستايش نکن که نسبت به خودم از شما آشناترم ، و دروغگو هم نشمار که نظر دروغگو بىارزش است ، و نزد من غيبت هيچ کس را نکن
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 109
)
88.
اى پسر آدم از اعمال حرام دورى کن تا شخص عابدى باشى ، و به آنچه خداوند روزى تو کرده خوشنود و راضى باش تا بىنياز باشى ، و حق همسايگى را در باره همسايهات مراعات کن تا مسلمان باشى ، و آنچنان با مردم رفتار کن که دوست دارى با تو رفتار شود تا شخص عادلى باشى
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 112
)
89.
از آن حضرت سؤال شد زندگى چه کسى از همه بهتر است ؟ فرمود : کسى که مردم را در زندگى خود شريک کند
.
(
تاريخ يعقوبى ، ج 2 ، ص 215
)
90.
دست نيافتن به نيازمنديها بهتر از درخواست آن از نااهلان است
.
(
تاريخ يعقوبى ، ج 2 ، ص 215
)
91.
بداخلاقى بدتر از بلا و مصيبت است
.
(
تاريخ يعقوبى ، ج 2 ، ص 215
)
92.
اى اهل کوفه بدانيد که صبر و شکيبايى زينت است ، و وفاى به عهد جوانمردى است ، و عجله و شتابزدگى کمخردى است ، و کمخردى ضعف است ، و همنشينى با فرومايگان موجب ننگ و رسوايى است ، و رفت و آمد با هرزگان و گناهکاران موجب شک و بدگمانى است
.
(
ترجمة الامام الحسن ، ص 167
)
93.
ما تجربه کرديم و تجربه کنندگان نيز تجربه کردند ، ولى چيزى مفيدتر از وجود صبر و پرضررتر از نبود صبر نديديم . با صبر همه امور اصلاح مىشود و چيزى جاى آن را نمىگيرد
.
(
شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد ، ج 1 ، ص 319
)
94.
هيچ حقى که باطلى در آن نباشد مانند مرگ نديدم که شبيهتر باشد به باطلى که حقى در آن نيست
.
(
شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد ، ج 18 ، ص 311
)
95.
امام حسن مجتبى - عليه السلام - به هنگام ورود به مسجد سر را به طرف آسمان بلند مىکرد و مىفرمود : پروردگارا ! مهمان تو جلو درب خانهات ايستاده است
.
اى نيکوکار ! بنده گناهکار و بدرفتار به درگاهت شتافته ، از زشتىهايى که مرتکب شده به خاطر زيبايىهايى که در نزد توست درگذر ، اى بخشنده و کريم
.
(
بحار الانوار ، ج 43 ، ص 339
96.
دوازده چيز از آداب غذا خوردن بوده و بر هر مسلمانى لازم است که از آنها اطلاع داشته باشد ، چهار چيز آن واجب ، و چهار چيز ديگر سنت ، و چهار مورد باقىمانده از ادب و اخلاق است . اما چهار امر لازم : شناسايى منعم ، خشنود بودن به آنچه روزى گرديده ، نام خدا را بر زبان جارى کردن و شکرگزارى در برابر نعمتى که عطا شده است
.
و چهار امرى که سنت است : وضو گرفتن پيش از شروع به غذا ، نشستن بر طرف چپ ، غذا خوردن با سه انگشت و ليسيدن انگشتان مىباشد . و چهار امرى که از آداب و اخلاق است : خوردن از غذاهاى جلوى خودش ، کوچک برداشتن لقمه ، خوب جويدن غذا و کم نگاه کردن به صورت ديگران مىباشد
.
(
من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 227 ، ح 38
)
97 .
شوخى کردن حرمت و احترام را از بين مىبرد
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113
)
98.
کار نيک آن است که در انجامش درنگ نشود ، و بعد از انجام آن منت نگذارند
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 115
)
99.
قدر نعمتهاى پروردگار تا موقعى که پابرجاست مجهول و ناشناخته است ، و زمانى شناخته مىشود که از دست رفته باشد
.
(
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 115
)
100.
کسى که در دلش هوايى جز خشنودى خدا خطور نکند، من ضمانت مىکنم که خداوند دعايش را مستجاب کند
.
(
کافى ، ج2 ، ص62
)
انتهای پیام
Share:
Tags:
انتخاب امتیاز ...
✰
✰✰
✰✰✰
✰✰✰✰
✰✰✰✰✰
لطفا نظر خود را بنویسید