خانه
نماز جمعه
رویدادها
احکام و استفتائات
تفسیر
تفسیر قرآن
تفسیر روزانه قرآن
تفسیر قرآن ویژه خواهران
تفسیر نهج البلاغه
داستان های کودکان و نوجوانان
مقالات
قرآن
عترت
گوناگون
حکایت ها
فرهنگی
اجتماعی
خدمات مسجد
سایر
کتب اعتقادی
سایر کتب
خانه
نماز جمعه
رویدادها
احکام و استفتائات
تفسیر
تفسیر قرآن
تفسیر روزانه قرآن
تفسیر قرآن ویژه خواهران
تفسیر نهج البلاغه
داستان های کودکان و نوجوانان
مقالات
قرآن
عترت
گوناگون
حکایت ها
فرهنگی
اجتماعی
خدمات مسجد
سایر
کتب اعتقادی
سایر کتب
جنگ احد و شهادت حضرت حمزه (عليه السلام )
جنگ احد و شهادت حضرت حمزه (عليه السلام )
جنگ احد و شهادت حضرت حمزه (عليه السلام )
فرهنگی ، اعتقادی
"بسم الله الرحمن الرحیم"
15
شوال
1
.
جنگ احد و شهادت حضرت حمزه (عليه السلام
(
در سال 3 ه در روز جنگ احد، حضرت حمزه سيد الشهداء و 69 نفر از مسلمانان به شهادت رسيدند.
در اين جنگ مسلمانان هزار نفر بودند که به نوشته عده اى سيصد نفر در بين راه برگشتند، و براى جنگ 700 نفر باقى ماند. کفار 3000 نفر بودند و 2000 نفر و 4000 نفر و 5000 نفر هم گفته اند. تعداد کشته هاى کفار 22 يا 23 يا 28 نفر، و تعداد شهدا 70 نفر بود در اين روز دندان و پيشانى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را شکستند.
فداکارى هاى امير المؤ منين (عليه السلام ) در احد
در اين روز بر اثر فداکاريها و شجاعتهايى که امير المؤ منين (عليه السلام ) در دفاع از وجود شريف خاتم الانبياء
(
صلى الله عليه و آله ) و حفاظت از آن حضرت نشان داد جراحتهاى زيادى بر بدن مبارکش رسيد. اين در حالى بود که ديگران فرار کرده بودند، و پيامبر (صلى الله عليه و آله
)
فرمود: يا على ، آيا مى شنوى که از آسمان تو را مدح مى کنند. يکى از ملائکه به نام رضوان مى گويد: لا سيف الا ذوالفقار و لافتى الا على
.
امير المؤ منين (عليه السلام ) مى فرمايد: از خوشحالى گريستم و خداوند سبحان را بر اين نعمت حمد کردم .
در اين جنگ پيروزى در ابتداء از آن مسلمانان بود، ولى مقدارى که به تعقيب دشمن رفتند و ميدان خالى شد، بازگشتند و مشغول جمع غنايم شدند و اکثر نگهبانان مخالفت دستور پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نمودند و محل نگهبانى خود را رها کردند و مانند بقيه مشغول جمع غنايم شدند
.
خالد بن وليد که از سر دسته هاى کفار در اين جنگ بود از همان قسمت با کفار حمله کردند
تعداد اندکى از نگهبانان دره که نرفته بودند شهيد شدند و کفار از پشت سر به مسلمانان حمله کردند. فراريان کفار هم تا اين وضع را ديدند بازگشتند و حمله به مسلمين شدت گرفت
.
جراحتهاى فراوانى بر بدن مبارک پيامبر (صلى الله عليه و آله ) رسيد و شيطان فرياد بر آورد که محمد کشته شده است ! مسلمانان با شنيدن اين ندا فرار کردند، و فقط چند نفرى از وجود مبارک پيامبر (صلى الله عليه و آله ) محافظت مى کردند که عبارت بودند از امير المؤ منين (عليه السلام ) و ابودجانه که شهيد شد و زنى به نام نسيبه و انس بن نضر که تازه از مدينه رسيده بود
.
بانويى به نام نسيبه در جنگ احد
در اين روز يکى از کسانى که جانفشانى کرد و فرار نکرد، بلکه مانع از فرار ديگران نيز شد، بانويى به نام نسيبه دختر کعب بن مازنيه بود و به او ام عماره مى گفتند. او با شوهر و دو پسر خود در جنگ احد شرکت داشتند. نسيبه مشک آبى به دوش داشت و سقايت لشکر اسلام را مى نمود. هنگامى که موقعيت را چنان ديد که مسلمين در حال فرار هستند، مشک را به کنارى انداخت و خود را پيش روى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) سپر کرد، به گونه اى که جراحات زيادى بر او وارد شد، که مداواى يکى از آنها تا يک سال بعد ادامه داشت
.
اين زن فداکار دست به شمشير برد، و چنان ضربه اى بر ابن حميه که قصد کشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را داشت زد که او فرار کرد. عبد الله فرزند نسيبه خواست فرار کند که مانع او شد و او را تشويق به جنگ و دفاع پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نمود و او قبول کرد
.
پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به نسيبه فرمود: بارک الله عليک يا نسيبه
.
در اين حال پيامبر (صلى الله عليه و آله ) ديد يکى از مهاجرين فرار مى کند در حاليکه سپرش را به پشتش بسته است . آن حضرت فرمودند
: ((
اى صاحب سپر، سپرت را بيانداز و خودت به جهنم برو
)).
سپس آن حضرت به نسيبه فرمود
: ((
سپر او را بردار
)).
او آن را برداشت و مشغول جنگ با مشرکين شد. در اين هنگام حضرت فرمود
: ((
مقام نسيبه از مقام فلان و فلان افضل است ، چه اينکه فرار کردندشهادت حضرت حمزه (عليه السلام)
در اين روز جناب حمزه بن عبد المطلب (عليه السلام ) به شهادت رسيد
.
آن حضرت برادر رضاعى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بود، چون هر دو بزرگوار از زنى به نام ثويبه شير خورده بودند.
آن حضرت مردى شجاع و با هيبت بود و در اين جنگ به دست وحشى و به دستور هند همسر ابوسفيان کشته شد. هند به خاطر کشته شدن پدر و برادر و عمويش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را داشت ، ولى کفار قريش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند. اين بود که او وحشى را با وعده هايى به کشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) يا على مرتضى (عليه السلام ) و يا حمزه تحريک کرد. وحشى گفت
: ((
از کشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و پسر عمويش على (عليه السلام ) عاجزم ، ولى براى کشتن حمزه کمين مى کنم
)).
او در ميدان جنگ با نيزه اى بر سينه و يا شکم مبارک آن حضرت زد و آن حضرت را شهيد کرد
.
وقتى خبر به هند دادند، آن خبيث دستور داد سينه آن حضرت را بشکافد و جگر مبارک آن حضرت را بيرون آورد. وقتى خواست به جگر حمزه دندان بزند دندانهاى نحسش کارگر نشد
.
همچنين هند با خنجرى گوشها، بينى و... آن حضرت را جدا کرد و به گردن انداخت
.
پيامبر (صلى الله عليه و آله ) هنگامى که حمزه را با آن وضع ديدند، گريستند و عباى مبارک را روى او کشيدند که خواهرش صفيه او را به آن حال نبيند و فرمودند: يا عم رسول الله و اسد الله و اسد رسوله ... يا فاعل الخيرات ، کاشف الکربات
...
.
امير المؤ منين و فاطمه زهرا (عليها السلام ) و صفيه و ديگران بر آن حضرت گريستند.
پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بر بدن مبارک او نماز خوانده و او را در احد دفن نمودند. بعد از چهل سال که معاويه خواست نهرى از احد عبود دهد با قبر حضرت حمزه برخورد نمود و سر بيلها به پاى حمزه رسيد و فورا خون جارى شد
!
حضرت رضا (عليه السلام ) به نقل از رسول خدا (صلى الله عليه و آله
)
فرمودند
: ((
بهترين برادران من على (عليه السلام ) و بهترين عموهاى من حمزه است
.
منبع : تقویم شیعه عبد الحسین نیشابوری
انتهای پیام
Share:
Tags:
انتخاب امتیاز ...
✰
✰✰
✰✰✰
✰✰✰✰
✰✰✰✰✰