معارفی از جزء سوم قرآن کریم

معارفی از جزء سوم قرآن کریم

معارفی از جزء سوم قرآن کریم

  • قرآن
معارفی از جزء سوم قرآن کریم
 
توانستن غیر از مجاز بودن است
فراز اول: لَا إِکْرَاهَ فیِ الدِّینِ قَد تَّبَینَ‌َ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیّ‌ِ (256- بقره(
در دین، هیچ اجباری نیست. همانا راه هدایت از گمراهی، کاملاً مشخص و آشکار شده است.
بسیاری با استناد به همین آیه، خود را مجاز به پذیرش و یا عدم پذیرش اصل دین و فروعات آن می‌دانند به این معنا که گمان می‌کنند اجازه دارند اصل دین را بپذیرند یا نپذیرند و یا هر کدام از فروعات دین که مایل به انجامش نبودند را به راحتی کنار گذاشته و از آن بگذرند و جالب‌تر اینکه خیال می‌کنند دیگران هم حق اعتراض به آن‌ها را ندارند؛ نه حق دارند آن‌ها را امر کنند و نه مجازند ایشان را نهی کنند.
به راستی اگر چنین تفسیر و برداشتی از آیه صحیح بود دیگر چه دلیلی داشت خداوند کسانی که دین را نپذیرفتند و یا به آن عمل نکردند را با آیات عذاب، تهدید کند؟
نکته‌ای که این عده از آن غفلت کرده‌اند این است که پیام آیه نفی جبر و اشاره به اصل اراده در خلقت انسان است. خداوند متعال انسان‌ها را به گونه‌ای خلق کرده است که در مقام عمل، توان انتخاب گزینه‌های مختلف و گاه مخالف را داراست. او هم می‌تواند عدالت بورزد و هم ظلم کند؛ هم عبادت کند و هم عصیان نماید؛ اما اینکه کدام گزینه برای او مجاز است و کدام برای او ممنوع، بحث دیگری است. یقیناً انسان اجازه ندارد گزینه‌ای را برگزیند که به ضرر دنیا و آخرت اوست.
اگر انسان مختار آفریده شده؛ نه برای آن است که هر کاری که دلش خواست بکند؛ بلکه او آزاد آفریده شد تا آزادانه بین درست و نادرست یکی را انتخاب کند؛(1) درست و نادرستی را که خدا از طریق دین (عقل سالم و نقل معتبر) بیان کرده است. اگر درست را انتخاب کرد کمال است و بهشت و اگر نادرست را برگزید سقوط است و عذاب.
دو آفتی که اجر صدقه را نابود می‌کنند
فراز دوم: یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنّ‌ِ وَ الْأَذَی‌)بقره264)
منت گذاشتن و اذیت کردن، دو خطر مهمی است که اجر صدقات را تهدید می‌کند. خداوند متعال در این آیه، مردم را از نابود کردن اجر صدقاتشان با منت و اذیت نهی می‌کند.
از این آیه به خوبی استفاده می‌شود که انفاق در راه خدا در صورتی در پیشگاه پروردگار مورد قبول واقع می‌شود که به دنبال آن منت و چیزی که موجب‌ آزار و رنجش نیازمندان است نباشد. بنا بر این کسانی که در راه خداوند بذل مال می‌کنند ولی به دنبال آن منت می‌گذارند یا کاری که موجب آزار و رنجش اوست انجام می‌دهند در حقیقت با این عمل ناپسند، اجر و پاداش خود را از بین می‌برند.(2) در این بین کسی اجر می‌برد که بتواند کار ارزشمند خود را از این دو آفت نابودگر حفظ کند.(3(
شرط مالی که انفاق می‌کنید
فراز سوم: یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَ لَا تَیَمَّمُواْ الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَ لَسْتُم بَِاخِذِیهِ إِلَّا أَن تُغْمِضُواْ فِیهِ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ غَنیِ‌ٌّ حَمِیدٌ(267- بقره)
در این آیه برای اموالی که انفاق می‌شوند دو شرط عمده را بیان می‌کند. ابتدا می‌فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از اموال پاکیزه‌ای که از طریق تجارت به دست آورده‌اید و از آنچه از زمین برای شما خارج کرده‌ایم از منابع و معادن زیر زمینی و از کشاورزی و زراعت و باغ، انفاق کنید.
سپس برای تاکید هر چه بیشتر می‌افزاید: به سراغ قسمت‌های ناپاک نروید تا از آن انفاق کنید در حالی که خود شما حاضر نیستید آن را بپذیرید، مگر از روی اغماض و کراهت.(4(
پس مالی که انفاق می‌شود هم باید از مال حلال باشد و از طریقی شرعی به دست آمده باشد و هم از نظر کیفیت باید حداقل به گونه‌ای باشد که اگر به خود دهنده آن را بدهند با خوشحالی آن را بگیرد.
رباخوار دیوانه است
فراز چهارم: الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَواْ لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسّ‌ِ (275)
این آیه، پرده از حقیقت رباخواری برداشته و باطن آن را نمایان می‌کند. بر اساس این آیه، ربا، جنون آور است و ربا خوار فردیست دیوانه.
تخبیط از مس شیطان همان جن زدگی است که در گویش عامیانه به کسی گفته می‌شود که دیوانه شده باشد. خداوند متعال در این فراز، ربا خوار را دیوانه می‌خواند. باید دانست که این طرز تعبیر برای اهانت نیست؛ زیرا کلام خدا منزه از عبارت‌های سخیف و غیر واقع است(5) بلکه این تعبیر، بیان حقیقت افرادیست که ربا می‌گیرند؛ چون این عده فاقد تفکر صحیح اجتماعی هستند و مسائلی مانند تعاون، همدردی، عواطف انسانی، نوع دوستی برای آن‌ها، مفهومی ندارد؛ بنابراین مشی او مشی دیوانگان است.(6(
فرق ما با آن کشیش مسیحی
فراز پنجم: ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کلُ‌ٌّ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ مَلَئکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَینْ‌َ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ (285- بقره)
پیامبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده ایمان آورده و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتاب‌ها و پیامبرانش ایمان آورده‌اند [و بر اساس ایمان استوارشان گفتند:] ما میان هیچ یک از پیامبران او فرق نمی‌گذاریم.
از فرق‌های یک مسلمان با کسانی که دم از خدا و انبیاء پیشین و کتاب مقدس می‌زنند و به قرآن این آخرین کتاب آسمانی اهانت می‌کنند در این است که ما مسلمانان بنا به رهنمود قرآن کریم در این آیه، تمام انبیاء گذشته را که همگی فرستاده خدایند قبول داریم و به کتاب‌های آن‌ها که از جانب او هستند ایمان داریم و احترام می‌گذاریم؛ البته کتب یا بخش‌های تحریف شده‌ای که تولید خود بشرند از این دایره بیرونند و خارج از بحثند.
آری مؤمنان بر خلاف کسانی که می‌خواهند بین خدا و پیامبرانش جدایی بیفکنند و به بعضی ایمان بیاورند و بعضی را انکار کنند(7) هیچ گونه تفاوتی میان رسولان الهی و کتاب‌های آن‌ها نمی‌گذارند و همه را از سوی خدا می‌دانند و همگی را محترم می‌شمرند.(8(
در قیامت عمل را حاضر می‌کنند نه گزارش آن را
فراز ششم: یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیرٍْ محُّْضَرًا وَ مَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أَمَدَا بَعِیدًا (30- آل عمران(
روزی که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده و آنچه را از کار زشت مرتکب شده حاضر شده می‌یابد، و آرزو می‌کند که‌ای کاش میان او و کارهای زشتش زمان دور و درازی فاصله بود.
این آیه به صراحت بیان می‌دارد که در دادگاه قیامت به سبک دادگاه‌های دنیا که گزارش کار را می‌خوانند و قاضی بر اساس آن نظر می‌دهد عمل نمی‌شود بلکه در آن محکمه، خود عمل را حاضر می‌کنند نه گزارش آن را.
از این آیه و آیات دیگر(9) به دست می‌آید که عمل نیز به مانند عامل، دارای روح و بدن است. آن چهره‌ای که در این دنیا از آن مشاهده می‌شود به منزله بدن است و آن چهره‌ای که در قیامت حاضر می‌شود روح و باطن اوست. بر اساس این آیه در صحنه قیامت عمل در کنار عامل حاضر می‌شود و چون چنین است کسی را یارای انکار و تکذیب نیست و تنها کاری که از مجرم ساخته است این است که آرزوی جدایی بین خود و عملش را داشته باشد.
اسلام، تنها دینی که خدا می‌پذیرد
فراز هفتم: وَ مَن یَبْتَغِ غَیرَ الْاسْلَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فیِ الاَخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ(85- آل عمران(
منظور از اسلام در این آیه، دینی است الهی که احکام و معارف آن بر سه پایه توحید، معاد و نبوت استوار است. این آیین در هر زمانی با توجه مقتضیات موجود، دستورات خاصی دارد که به مجموع آن اصول و این فروع اسلام گفته می‌شود؛ بر این اساس تمام ادیان آسمانی در زمان پیامبر همان عصر، مصداق اسلام است و تبعیت کنندگان آن نیز مسلمان و رستگار خواهند بود.
این آیه خط بطلانی است بر ادیانی که یا الهی نیستند یا اگر در دسته ادیان الهی هستند با آمدن آخرین فرستاده الهی، دیگر منسوخ شده‌اند.
چون در این فراز، سخن از عدم پذیرش خداوند است و اگر روش زندگی و آیین کسی را خدا قبول نکرد به معنای نگون‌بختی و هلاکت اوست همان گونه که در آخر آیه هشدار داد؛ این نتیجه حاصل می‌شود که راه‌های رسیدن به سعادت یکی بیشتر نیست و آن، پذیرش اسلام و حرکت بر اساس دستورات آن است و بس.
پی نوشت ها :
(1) المیزان ج2ص343
(2) نمونه ج2ص317
(3) آیه 262 سوره بقره
(4) نمونه ج2ص332
(5) آیه 14 سوره طارق
(6) نمونه ج2ص366
(7) آیه 150 سوره نساء
(8) نمونه ج2ص398
(9) آیه 90 سوره نمل و آیه 55 سوره عنکبوت
 

 

انتهای پیام
Share:
Tags: