در لغت «حق» را « قرار گرفتن چیزی در جایی که شایستهی آن است» و نیز امری ثابت که انکار آن جایز نیست، معنا کردهاند (عسکری، 1412 ه.ق، ص193، شمارههای 772 و773). «حقوق» نیز جمع «حق» است (مختار الصحاح، ص140، ذیل «ح ق ق») و با در نظر گرفتن اینکه به والدین اضافه شده، منظور از آن همهی امور ثابت (اخلاقی) است که باید چنانکه شایستهی والدین است به جای آورده شوند و تخطی از آنها نیز جایز نیست و البته سزاوارترین افراد برای رعایت این حقوق، فرزندان آنها هستند. از «رعایت حقوق والدین» به «احترام به والدین» و یا «نیکی به والدین» نیز یاد میشود......
1. حقوق والدین
1-1. منظور از«حقوق والدین» چیست؟
در لغت «حق» را « قرار گرفتن چیزی در جایی که شایستهی آن است» و نیز امری ثابت که انکار آن جایز نیست، معنا کردهاند (عسکری، 1412 ه.ق، ص193، شمارههای 772 و773). «حقوق» نیز جمع «حق» است (مختار الصحاح، ص140، ذیل «ح ق ق») و با در نظر گرفتن اینکه به والدین اضافه شده، منظور از آن همهی امور ثابت (اخلاقی) است که باید چنانکه شایستهی والدین است به جای آورده شوند و تخطی از آنها نیز جایز نیست و البته سزاوارترین افراد برای رعایت این حقوق، فرزندان آنها هستند. از «رعایت حقوق والدین» به «احترام به والدین» و یا «نیکی به والدین» نیز یاد میشود.
1-2. چرا پرداختن به حقوق والدین ضرورت دارد؟
خانواده به عنوان کوچکترین مجموعهی تشکیل دهندهی جامعه در اعتلا و یا انحراف آن نقش مؤثری دارد که به اعتلا و یا انحراف خود خانواده پیوند خورده است. بر این اساس یکی از عواملی که موجب ثبات و اعتلای خانواده خواهد شد آن است که اعضای این مجموعهی کوچک حقوق یکدیگر را رعایت کنند. این امر در نهایت موجب رعایت حقوق جامعه از سوی افراد خانواده و بالعکس رعایت حقوق ایشان از سوی جامعه خواهد شد. احترام فرزندان به حقوق والدین نیز در همین حوزه قرار میگیرد که پدر و مادر را در ایفای نقش راهبری خانواده تقویت و ترغیب خواهد کرد و در نتیجه موجب تقویت نقش خود خانواده در پیشبرد اهداف متعالی جامعه خواهد شد.
مطالعهی متون دینی مختلف نشان میدهد که احترام به پدر و مادر همواره به عنوان فضیلتی اخلاقی در حوزهی مسائل دینی مطرح بوده است. در عهد عتیق (تورات) میبینیم که حضرت یعقوب (علیهالسلام) از برخی فرزندانش بهخاطر انجام اعمالی که آبروی ایشان را خدشهدار کرده است بیزاری میجوید و آنها را سرزنش میکند (سفر پیدایش، فصل 49، ص 50- 51، فقرات 3- 5).
همچنین در بین ده فرمانی که خداوند به حضرت موسی (علیهالسلام) وحی فرموده بود این فرمان نیز وجود داشت که: «پدر و مادر را احترام کن تا در سرزمینی که خداوند به تو خواهد بخشید، عمر طولانی داشته باشی» (سفر خروج، فصل 20، ص 74، فقرهی 12؛ نیز ر.ک فصل 21، فقرات 15 و 17).
در عهد جدید (انجیل) نیز دیده میشود که حضرت عیسی (علیهالسلام) بزرگان یهود را بهخاطر تحریف فرمان یاد شده مورد عتاب قرار میدهد (انجیل متا، فصل 15، ص 911- 912، فقرات 3- 6).
همچنین در انجیل لوقا از اینکه مسیح (علیهالسلام) همواره مطیع والدین خود بود سخن رفته است (فصل 2، ص963، فقرهی 15).
در دین اسلام نیز علاوه بر متن مقدس آن، یعنی قرآن کریم که ذکر آن خواهد آمد، در سخنان پیشوایان دینی آن هم به موضوع رعایت حقوق والدین توجه فراوانی شده است؛ چنانکه پیامبر مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) «برّ (نیکویی) به والدین» را پس از «نماز اول وقت» و پیش از «جهاد در راه خدا» به عنوان یکی از محبوبترین اعمال در نزد خداوند معرفی فرمودهاند (صحیح بخاری، ج1، ص134، کتاب مواقیت الصلاﺓ). همچنین ایشان در روایتی دیگر حقوق والدین را بر فرزندان چنین بیان فرمودهاند که فرزند نباید والدین خود را به نام صدا بزند و در راه رفتن و نشستن بر آنها سبقت گیرد و موجب توهین دیگران به ایشان شود (کافی، ج20، ص 159، باب البرّ بالوالدین).
گرچه قرآن مجید در آیات خود اشاراتی به چرایی رعایت حقوق والدین (بهویژه مادر) کرده است، اما به نظر می رسد با توجه به اینکه این کتاب آسمانی خود را مایهی هدایت بشر دانسته (بقره/ 2، 97) و با بیان احکامی چون حرمت ربا و زنا، قصاص، احکام ارث و ...، اصلاح خانواده و اجتماع و حفظ حرمت و سلامت آنها را مد نظر داشته است و با توجه به مقدمهی یاد شده دربارهی نقش خانواده دراجتماع، میتوان مقولهی رعایت حقوق والدین را نیز از همین دست دانست و هدف از بیان آن را اصلاح و تقویت نظام خانواده و اجتماع بیان کرد.
.
2. کلیات
آیات قرآن را برحسب چگونگی پرداختن به موضوع حقوق والدین میتوان به دو گروه تقسیم کرد:
درگروه اول، مدلول مستقیم آیات بحث حقوق والدین است که فهرست آنها عبارت است از:
1- بقره: 83، 180، 215؛
2- نساء: 11، 36؛
3- انعام: 151؛
4- اسراء: 23- 24؛
5- عنکبوت: 8؛
6- لقمان: 14، 15؛
7- احقاف: 15.
اما در گروه دوم آیات بحث اصلی آیه حقوق والدین نیست و فقط مضمون آنها با این موضوع مرتبط است؛ مثلاً آیات 135 سورهی نساء، 141 سورهی ابراهیم، 14 و 32 سورهی مریم، 28 سورهی نوح و 102 سورهی صافات.1
وجود مفاهیمی چون «احسان به والدین» (بقره/ 83) «برّ به والدین» (مریم/ 14) و «سفارش شدن انسان به والدینش» (عنکبوت/ 8) در آیات گروه اول ما را به وجود بحث حقوق والدین درقرآن رهنمون میشود. در این آیات توصیه به رعایت حقوق والدین و بیان وظایف فرزندان (و در واقع بیان مصادیق این حقوق) نمود دارد.
3. بررسی آیات
1-3. اهمیت حقوق والدین از نظر قرآن کریم
بررسی آیات یاد شده نشان میدهد که از منظر قرآن کریم این موضوع جایگاه ویژهای در بین مفاهیم اخلاقی دیگر دارد. لحن خطابی و نیز آمرانهی به کار رفته در این آیات و نیز عبارات تأکیدآمیز آنها مؤید این مدعاست.
مثال 1: «و اذ اخذنا میثاق بنیاسرائیل لاتعبدون الّا الله و بالوالدین احسانا ...» (بقره/ 83).
و (به یاد آورید) زمانی را که از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم که جز الله را عبادت نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید.
پیمان گرفتن بر رعایت احوال والدین، که امر بر این کار را در تقدیر دارد، عبارت تأکیدآمیزی است که بر اهمیت این امر اشاره میکند (مجمع البیان، ج1،ص149).
مثال 2: «و قضی ربک ٲلّاتعبدوا الّا ایّاه و بالوالدین احسانا ...»(اسراء/ 23).
و پروردگارت حکم کرد که جز او را عبادت نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید.
عبارت «و قضی ربک» دراین آیه به الزامی بودن احسان به والدین دلالت دارد. چنانکه فعل نهی «الاتعبدوا» نیز مؤید این مطلب است (همان، ج3، ص 409).
مثال 3: «و اخفض لهما جناح الذﱡلّ من الرﺣﻤﺔ ...» (اسراء/ 24).
و بالهای تواضع خویش را از روی رحمت و مهربانی در برابر پدر و مادر فرود آر.
تعبیر استعاری «فرود آوردن بال رحمت» در این آیه بر حد اعلای تواضع (قولی و فعلی) در برابر والدین دلالت میکند (همانجا) چنانکه آغاز شدن آیه با فعل امر«اخفض» (پایین بیاور) نیز تأکید بر این امر است.
از این گذشته امر به نیکوکاری به والدین بلافاصله پس از امر به پاییندی به مفاهیم اساسی اعتقادیای چون عبادت خداوند و شرک نورزیدن به ذات او (ر.ک آیات مثالهای 1 و 2) خود از اهمیت والای این موضوع در آموزههای قرآنی خبر میدهد.
عبارت «اناشکر لی و لوالدیک الیََّ المصیر؛ سپاسگزار من و پدر و مادرت باش [و بدان که] بازگشت [همه] به سوی من است» (لقمان/ 14) نیز بر وجوب سپاسگزاری از والدین همچون وجوب شکرگزاری از خداوند اشاره دارد و آن را از مصادیق شکر (و عبادت) خداوند و بلکه همردیف آن دانسته است، چنانکه «الیّ المصیر» در انتهای آیه نیز با یاداوری اینکه سرانجام همگی در محضر خداوندحاضر خواهند شد و او به حساب همگی رسیدگی خواهد کرد انسان را بر این شکرگزاری ترغیب میکند و از ترک آن بر حذر میدارد (المیزان، ج 16، ص 227).
چنین مطالبی با مراجعه به آیات 36 سورهی نساء، 151 سورهی انعام، 8 سورهی عنکبوت و 15 سورههای لقمان و احفاف نیز قابل اثبات است.
1-1-3. بحثی دیگر دربارهی اهمیت رعایت حقوق والدین
نکتهی دیگری که دربارهی اهمیت رعایت حقوق والدین از منظر قرآن مجید شایان ذکر است این است که قرآن احترام به والدین را از ویژگیهای بارز پیامبران الاهی و از فضایلی دانسته که خداوند به ایشان مرحمت فرموده و با این خصایص آنها را از دیگران متمایز ساخته است؛ مثلاً خداوند در آیهی 14 سورهی مبارکهی مریم، ضمن بیان فضایلی که در وجود حضرت یحیی (علیهالسلام) به ودیعه نهاده، او را نیکوکار به والدینش خوانده است: «و بَرّا بوالدیه و لم یکن جبارا عصیا».
همچنین به هنگام برشمردن ویژگیهای آشکاری که خداوند به وی مرحمت فرموده است از اینکه خداوند او را نیکوکار نسبت به مادرش قرارداده است خبر میدهد: «و بَرّا بوالدتی و لم یجعلنی جبارا شقیا» (مریم/ 32).
از این گذشته آیات قرآن بر وجود چنین ویژگیای درحضرات نوح و ابراهیم (علیهماالسلام) نیزاشاره دارند. آنجا که ضمن نقل دعاهای مختلف ایشان به درگاه خداوند از اینکه غفران الاهی را در حق پدر و مادرشان درخواست کردهاند خبر میدهد و البته واضح است است که این دعا از شخصی صادر نمیشود مگر بهخاطر توجه او به حقوق والدین و رعایت آن. این آیات عبارتند از:
1- «ربنا اغفرلی و لوالدی و للمومنین یوم یقوم الحساب» (ابراهیم /41).
2- «رب اغفرلی و لوالدی و لمن دخل بیتی مومنا ...»( نوح /28).
این آیات و نیز آیهی 24 سورهی مبارکهی اسراء بیان میدارد که یکی از وظایف فرزندان در رعایت حقوق والدین و احترام به ایشان آن است که دعاگوی خیر آنان باشند.
2-3. چرایی رعایت حقوق والدین
قرآن مجید علاوه بر توصیه به رعایت حقوق والدین، دلیل این توصیهها را نیز متذکر شده است که همانا زحماتی است که والدین (بهویژه مادران) در امر تربیت و نگهداری فرزندان متحمل میشوند (ر.ک همانجا و نیز ج 18، ص 217).
شایان ذکر است که در دو آیه از سه آیهای که شامل علت احترام به والدین هستند به زحماتی که مادر در دورهی بارداری و پس از آن متحمل میشود اشاره شده است و این البته شاید اشارهی لطیفی باشد به نقش برتر و زحمت بیشتر مادر نسبت به نقش و زحمت پدر در امر تولد و تربیت فرزندان؛ این نکته در آیات 14سورهی لقمان و 15سورهی احقاف قابل مشاهده است:
مثال 1: «و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه وهنا علی وهن و فصاله فی عامین ...» (لقمان/ 14).
به انسان در حق والدینش سفارش کردیم [زیرا که] مادرش او را با ضعف روزافزون [در دوران بارداری] حمل کرد و تا دو سال [پس از تولد] به او شیر داد ....
مثال 2: «و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا حتی اذا بلغ اشده ...» (احقاف/ 15).
به انسان در حق والدینش سفارش کردیم [زیرا که] مادرش [در دوران بارداری] بهدشواری و ناراحتی او را حمل کرد و به دشواری و ناراحتی او را به دنیا آورد [و این درحالی بود که] دوران جنینی و شیرخوارگی انسان سی ماه طول کشید تا آنگاه که به کمال رشدش برسد بهعلاوه از دعایی که در آیهی 24 سورهی مبارکهی اسراء آمده و خداوند انسان را به انجام آن در حق پدر و مادر سفارش کرده است نیز همین معنا بر میآید:
«و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا»
بگو بار پروردگارا! به آن دو[پدر و مادر] رحمت آر، چنانکه در خردسالی مرا [از روی رحمت و مهربانی] پروراندند.
دراین آیه دلیل سفارش انسان به دعای خیر در حق والدینش نهفته است و آن مهربانی آنها به فرزند در دوران خردسالی اوست (همان، ج13، ص84).
3-3. بیان مصادیق حقوق والدین (یا وظایف فرزندان در احترام به والدین)
با مطالعهی آیات قرآنی مشخص میشود که قرآن در این زمینه هم به ارائهی رهنمود پرداخته است، اگرچه این رهنمودها به تفصیل و با بیان موارد جزئیتر در روایات معصومین (علیهمالسلام) آمده است که در مقدمه ذکر شد.
الف- گفتار و کردار نیک با والدین
«... و بالوالدین احسانا ٳما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اُف و لاتنهرهما و قل لهما قولا کریما» (اسراء/ 23).
به پدر و مادر نیکی کنید و چون یکی یا هر دو به پیری رسند حتّا به آنان «اُف» مگو و آنها را از خود مران بلکه بزرگوارانه با ایشان سخن بگوی.
«و اخفض لهما جناح الذل من الرﺣﻤﺔ ...» (اسراء/ 24).
و بالهای تواضع خویش را از روی رحمت و مهربانی در برابر پدر و مادر فرود آر....
آیات فوق مؤید این نکتهاند که فرزندان در دوران پیری والدین باید در برخورد با ایشان صبر و بردباری پیشه کنند و بیش از پیش بر مهربانی و عطوفت خود با ایشان بیفزایند، چرا که آنها به واسطهی شرایط خاص این دوره، از دست رفتن توان جسمی و فکری، ممکن است رفتار و یا گفتاری از خود بروز دهند که تحمل آن برای فرزندانشان که جوانند، سخت باشد، و یا ممکن است نیاز به نگهداری داشته باشند، در چنین شرایطی فرزندان باید دوران ناتوانی خود را در کودکی و زحماتی را که والدینشان به خاطر شرایط خاص فرزندشان در آن دوران متحمل میشدند به یاد آورند و هر چه بیشتر در رعایت احوال آنها بکوشند گرچه به طریق اولی رعایت این امر به دوران جوانی والدین نیز قابل تعمیم است.
ب- دعاگوی والدین بودن
که ذکر دربخش (1- 1- 3) آمد.
ج- انفاق به والدین
آیهی 215 سورهی مبارکهی بقره فرزندان را به انفاق از اموال خود به والدین و یا انجام اعمال خیر- انفاق عملی- در حق آنان دعوت میکند:
«یسئلونک ماذا ینفقون قل ما انفقتم من خیر فللوالدین و الاقربین و ...» (ر.ک همان، ج2 ، ص 167).
[ای پیامبر] از تو میپرسند که چه انفاق کنند. بگو هر مالی که میبخشید پس [بهتر است] به والدین و نزدیکان و ... ببخشید.
د- ارث بردن والدین از اموال فرزندان
بنا بر آیات قرآن مجید والدین از اموال فرزندان درگذشتهی خویش ارث میبرند و این امر یکی دیگر از حقوق والدین است که فرزندان در وصیت خود پیش از مرگ و یا بازماندگان آنها پس از مرگشان باید به آن توجه کنند و آن رابه انجام برسانند.
«کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت انترک خیرا الوﺻﻴﺔ للوالدین و الاقربین بالمعروف حقا علی المتقین (بقره/ 180).
بر شما فرض است که چون نشانههای مرگ شما آشکار شود اگر مال [قابل توجهی] در اختیار دارد به نحو عادلانهای آن را برای والدین و نزدیکان خود وصیت کند که این امر بر پرهیزکاران الزامی است.2
از این گذشته، آیهی 11 سورهی مبارکهی نساء هم به نسبت اموالی که وارثان، از جمله والدین، به ارث خواهند برد اشاره کرده است.
3-4. حد رعایت حقوق والدین
ممکن است مطالب گذشته این نکته را به ذهن متبادر سازد که لازمهی احترام به والدین اطاعت مطلق از ایشان در تمامی امور است، اما باید گفت که از دیدگاه قرآن چنین روشی در برخورد با ایشان صحیح نیست. بنا بر آیات قرآن احترام به پدر و مادر و رعایت حقوق ایشان در جای خود محفوظ است، اما اطاعت از ایشان و حفظ منافع آنان تنها تا جایی واجب است که به خروج فرزندان از دایرهی عبودیت الاهی و مسیر حق و عدالت منتهی نشود. چنانکه آیهی 135 سورهی مبارکهی نساء افراد را به برپایی قسط (عدل و داد) و شهادت دادن به حقیقت و راستی امر میکند، حتّا اگر بر ضد خود و یا والدین و نزدیکانشان تمام شود: «... کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین ...».
افزون بر این، آیهی 8 سورهی مبارکهی عنکبوت بهصراحت انسان را از اینکه در برابر تلاش والدینش در شرک ورزیدن او به خداوند عقبنشینی کند و به خدا مشرک شود نهی کرده است، چنانکه با آوردن عبارت «الیّ مرجعکم» (بازگشت شما به سوی من است) نیز بر شدت این نهی افزوده، چرا که یاداور گرفتار شدن به عذاب اخروی الاهی در صورت شرک به اوست:
«و وصینا الانسان بوالدیه حسنا و انجاهداک لتشرک بی ما لیس لک به علم فلاتطعهما الیّ مرجعکم فانبّئکم بما کنتم تعلمون.»
به انسان سفارش کردیم که به والدینش نیکی کند و اگر آن دو سعی کردند که چیزی را که به آن علم نداری شریک من قرار دهی از آنها اطاعت نکن، [آگاه باش] که به سوی من باز خواهید گشت و شما را به آنچه میکردید آگاه خواهم ساخت.
اما خداوند در آیهی 15سورهی مبارکهی لقمان به این نکته اشاره میکند که عدم اطاعت فرزند از والدین در اموری که موجب خلل و سستی در ایمان و اعتقادش به خداوند میشود مجوز بدرفتاری او با ایشان و ترک اطاعت وی از آنها در امور غیراعتقادی نمیشود (همان، ج 16، ص 227).
قرآن در همین باره به ارائهی الگویی از والدینی میپردازد که فرزندان خود را به اطاعت امر خدا فرا میخوانند و فرزندان نیز خالصانه از این دعوت اطاعت میکنند. آیهی 102 سورهی مبارکهی صافات به داستان مشهور حضرت اسماعیل (علیهالسلام) در اطاعت از امر پدرش، مبنی بر ذبح کردن او به فرمان الاهی اشاره میکند:
«... قال یا بنی انی اری فی المنام انی اذبحک فانظر ماذا تری قال یا ابت افعل ما تؤمر ستجدنی انشاءالله من الصابرین».
گفت: پسرم، در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم. در این باره چه نظری داری؟ گفت: ای پدر، آنچه را که به آن فرمان داده شدهای انجام بده که به خواست خداوند [در سختیها و امتحانهای ا لاهی] مرا از صابران خواهی یافت.3
در مقابل، آیهی 17 سورهی مبارکهی احقاف از کسی صحبت میکند که با لحنی عتابآمیز والدین خود را بهخاطر آنکه وی را به ایمان آوردن به وعدههای الاهی دعوت میکردند مورد خطاب قرار میدهد و از اطاعت ایشان سرباز میزند:
«و الذی قال لوالدیه اف لکما اتعداننی اناخرج و قدخلت القرون من قبلی ...»
و آن که به والدینش گفت: اف بر شما باد! آیا مرا وعده میدهید که [زنده از گور] بیرون آورده شوم، در حالی که نسلهای [زیادی] پیش از من بودهاند [و زنده از گور بیرون نشدند] .
انتهای پیام