بایست های پوشش وعوامل بدحجابی(2)

بایست های پوشش وعوامل بدحجابی(2)

بایست های پوشش وعوامل بدحجابی(2)

  • فرهنگی ، اعتقادی

8. تبليغات استعمارى

زنان، توان اثرگذارى بالايى دارند و استعمارگران نيز از اين نکته، بيشترين بهره‏بردارى را مى‏کنند. اقبال لاهورى، درباره آگاه شدن زنان از فريب‏هاى تبليغاتى استعمار گفته است:
اى زافسون فرنگى بى‏خبر
فتنه‏ها در آستين او نگر
از فريب او اگر خواهى امان
اشترانش را ز حوض خود بران
استعمار، براى رواج فرهنگ برهنگى، از راه‏کارهاى گوناگونى بهره مى‏برد که در اين ميان، زن مسلمان بايد با هشيارى کامل، خود را از دام صيادان عفاف به دور دارد.
عده‏اى از زنان فريب‏خورده، در راه ترويج مدهاى مبتذل در جامعه اسلامى، به مهره بى‏مزد و مواجب استعمار تبديل شده‏اند. اينان در حقيقت، سربازان تهاجم فرهنگى غرب اند که مشکلات گوناگونى مانند: نابسامانى روحى و خانوادگى، پاى‏بند نبودن به ارزش‏هاى دينى و فقر و نادارى، آنان را به اين روز انداخته است.

9. وسوسه‏هاى شيطانى

شيطان با همه ارزش‏هاى الهى مخالف است و از گسترش گناهان و زشتى‏ها استقبال مى‏کند و در اين راه، از هر ابزارى بهره مى‏گيرد. شيطان با بررسى روحيه افراد، باورهاى انحرافى‏اش را به شيوه‏هاى گوناگون عقيدتى، اخلاقى، سياسى، اقتصادى يا اجتماعى، به آنان القا مى‏کند. بايد دانست گناهان کليدى، نزد شيطان، اولويت دارند؛ زيرا اين نوع زشتى‏ها سبب اشاعه گناهان مى‏گردد. شيطان از يک طرف دريافته است که صَلاح و فساد زن در صلاح و فساد اجتماع نقش چشم‏گيرى دارد و از طرف ديگر، مى‏داند که زنان به خودنمايى نزد ديگران علاقه‏مندند و اين خودنمايى هم در اشاعه گناهان، نقش کليدى دارد. شيطان چنان در اين مأموريت خود موفق عمل کرده است که برخى زنان باور کرده‏اند چنين معصيت‏هاى آشکارى، شاخص روشن‏فکرى و نشانه پيشرفت است. هر کسى با کمي تأمل و درنگ، به سرعت درمى‏يابد که هوس‏رانى نه تنها نشانه روشن‏فکرى و متمدن بودن نيست، بلکه قلب را تاريک و عقل را ضعيف مى‏سازد و جز از وسوسه‏هاى شيطان و نفس اماره برنمى‏خيزد. بى‏حجابى، نتيجه متمدن بودن نيست، بلکه در غرايز جنسى و ضعف باورهاى دينى ريشه دارد.

10. سرزنش ديگران

يکى از ريشه‏هاى بى‏حجابى، سرزنش هم‏کلاسى‏ها، دوستان و آشنايان و گاهى هم اعضاى خانواده است. بسيارى از بانوان با برخوردارى از سلامت نفس، مى‏خواهند حجابي دينى و کامل داشته باشند، ولى راهزنان پوشش به آنها شبيخون مى‏زنند و زبان به سرزنش مى‏گشايند که چرا خود را محصور کرده اي و آزادي را از خور سلب نموده اي. گاهى هم اين سرزنش‏ها از سوى مردان است که براى رسيدن به لذت‏هاى نامشروع خود چنين مى‏کنند.

11. مدگرايى

انسان مدگرا مى‏کوشد، همواره از تازه‏هاى لباس و آرايش آگاه شود و به هر قيمتى از آنها بهره گيرد. مدگرايى کورکورانه، نتيجه غلبه شهوت و تنوع‏طلبى افراطى بر روح انسان است. شهوت لباس، زنان و دختران و افراد مدگرا را به اسارت مدسازان درآورده است. مدسازان پشت‏پرده که با بهره‏گيرى از پژوهش‏هاى گسترده روان‏شناسى به طراحى مدهاى جديد مى‏پردازند، با طرح مدل‏هاى تحريک‏آميز کفش، لباس و آرايش زنان، مقلدان بى‏اراده را اغفال مى‏کنند.
يکى ديگر از ريشه‏هاى خودنمايى و بى‏حجابى، تقليد ناموجه از زنان و دخترانى است که بنا به دلايلى، از تقواى پوششى دور مانده‏اند. دليل چنين تقليدى را بايد در ناآگاهى، ساده‏لوحى، هم‏رنگى با دوستان، چشم و هم‏چشمى، فريب‏خوردن و امثال آنها جست‏وجو کرد. چنين افرادى، بدون کمترين تفکر، عاقبت‏انديشى و بررسى ماهيت پى‏آمد حکم شرعى رفتار خود، از ديگران تقليد مى‏کنند. اگر آدمى، براساس مصالح واقع‏بينانه و منافع همه جانبه خود تصميم بگيرد، در چنين گردابى نخواهد افتاد.
9

12. ضعف غيرت

سست غيرتى سرپرست خانواده در گرايش به بى‏حجابى و سستى حيا و عفت زنان و دختران نقش بسزايى دارد. اين روحيه منفى گاهى سبب مى‏گردد وى با برخى توجيه‏هاى نفسانى، بر بى‏حجابى و جلوه‏گرى ناموس خود اصرار ورزد و چه بسا به آنجا رسد که به نمايش زيبايى‏ها و لباس‏هاى فاخر و زينت‏هاى گران‏بهاى او بر ديگران فخر کند. برخوردهاى چنين کسى با ادعاى انسانيت و مردانگى او در تضاد است.

13. عدم نظارت سياست‏گذاران فرهنگى

يکى از وظيفه‏هاى مهم مسئولان فرهنگى کشور، نظارت بر مؤسسه‏هاى توليد پوشاک است که بسيارى از آنها به مراکز مدسازى و دوخت لباس‏هاى مبتذل تبديل شده‏اند. اين مراکز، آزادانه و به دور از هرگونه نظارتى، لباس‏هاى غيرمعمول و غيرشرعى توليد مى‏کنند و حتى لباس‏هاى کودکان و نوجوانان نيز از مدسازى اينان در امان نمانده است.
نظارت بر فرآورده‏هاى فرهنگى، از توليد و نمايش فيلم و تبديل رفتار بازيگران از تبديل شدن تلويزيون و سينماى کشور به صحنه ترويج مدهاى غربى جلوگيرى مى‏کند. به اين نکته هم بايد اشاره کرد که براساس قوانين جمهورى اسلامى، خانم‏هايى که حجاب شرعى را رعايت نمى‏کنند، متخلف اند و کيفر خاصى براى اين وضعيت در نظر گرفته شده است. با اين حال، از تصويب صريح، جامع و متقن قوانين پوشش دينى که از ضروريات دين اسلام به شمار مى‏رود، خبرى نيست و خلأ آن بيش از پيش احساس مى‏شود. دستگاه‏هاى اجرايى نيز در برخورد با پوشش‏هاى غيراسلامى و طراحى مد، سردرگم هستند و بيشتر اوقات، با بى‏اعتنايى از کنار اين مسئله مى‏گذرند.

14. خانواده سهل‏انگار

خانواده‏هايى که از آموزه‏هاى دينى فاصله مى‏گيرند، در برزخ ميان عمل به آموزه‏هاى دين يا تن دادن به خواسته‏هاى نفسانى خود قرار مى‏گيرند. عقايد آنها رنگ مذهبى دارد، ولى حقيقت دينى ندارد؛ زيرا دين را در محدوده‏اى مى‏پذيرند که با باورهاى غيردينى آنها تضاد نداشته باشد. دين، لقلقه زبان اينان است و در صورت روبه‏رو شدن با کمترين سختى يا تضاد آموزه‏هاى دين با تمايلاتشان، به راحتى از دين چشم‏پوشى مى‏کنند. فرزندان چنين خانواده‏هايى به فرهنگ تسامح در برابر دين خو مى‏گيرند و به تدريج به سوى بى‏حجابى گام برمى‏دارند.

15. ضعف حيا

پوشش و حيا، تفکيک ناپذيرند. تا جلوه‏اى از حيا در زنى وجود نداشته باشد، پوشش را هم با جديت مراعات نخواهد کرد. زنان باحيا کسانى هستند که از نمايش بدن، موى سر و زينت‏هاى خود شرم دارند. پيامبر اکرم‏صلى الله عليه وآله وسلم، فرموده است: «خدا، حيا و پوشيدگى بندگانش را دوست دارد.»10 بى‏حيايى زنان و دختران جوان، بيشتر در هم‏نشينى با دوستان بى‏حيا، تماشاى فيلم‏هاى مبتذل، بى‏توجهى به ارزش والاى عفت و حيا، ضدارزش ندانستن بى‏شرمى، فرهنگ نامناسب خانوادگى و بى‏قيد و بندى پدر و مادر ريشه دارد.
مسائل اخلاقى و تربيتى، از ظرافت خاصى برخوردار است و از پايين‏ترين دوره سنى شکل مى‏گيرند. اشتباه است که به مسائل تربيتى مربوط به شرم و حياى دختران، تا نه سالگى توجه نشود. آن‏گاه با فرارسيدن زمان تکليف از آنها خواسته شود تا يک‏باره در درون خود انقلاب برپا کنند. امور تربيتى، حقايقى هستند که بايد به‏تدريج شکل گيرند. حجاب نيز يک فرهنگ است و بايد به تدريج و در گذر زمان، در روح و جان آدمى نهادينه شود. صفت ارزشمند حيا، ارزشى بزرگ به زن مى‏بخشد و بى‏حيايى، او را از مقام انسانيت به زير خواهد کشيد.

پي نوشت ها:

1. محمد محمدى رى‏شهرى، ميزان الحکمه، ج 2، ح 4544.
2. کتاب مقدس انجيل، نامه اول پولس به تيموئوس، باب دوم، آيه 9.
3. من لا يحضر الفقيه، ج 3، ص 506.
4. محمد بن يعقوب کلينى، اصول کافى، ج 1، ص 444.
5. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 29، ص 173.
6. همان، ج 43، ص 138.
7. ميزان الحکمه، ج 2، ص 563.
8. همان، ص 564.
9. محمدرضا اکبرى، تحليل نو و عملى از حجاب در عصر حاضر، ص146-190.
10. مستدرک الوسايل، ج 7، ص 463.









 

 

انتهای پیام
Share:
Tags: