بیم ها و نگرانی های بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم (3)

بیم ها و نگرانی های بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم (3)

بیم ها و نگرانی های بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم (3)

  • فرهنگی ، اعتقادی

6. سلطه و نفوذ منافقان

همیشه بزرگ ترین خطر برای هر نهضت و انقلاب، یا مکتب و آیین، تحرکات عناصر نفوذی بیگانه به داخل مجموعه های خودی و انقلابی بوده است. نفاق، همزبانی و همراهی ساختگی دروغین کسانی با امت اسلام است که در دل، هیچ عقیده ای به مبانی و ارزش ها ندارند و با زبان بازی و زرنگی و همرنگی ظاهری، خود را داخل نیروها جا می زنند و از پشت ضربه می زنند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در طول دوران حکومت در مدینه، با پدیده منافقان دست به گریبان بود، و عمیق تر آن که کسانی در زمره اصحاب و همراهان او بودند که در دل عقیده ای به دین و رسالت نداشتند، اما با گفتن شهادتین و شرکت صوری در نماز و برنامه های دیگر، خود را در صفوف مسلمانان جا زده بودند و پس از رسول خدا، برای اعاده جاهلیت و شرک، به دست و پا افتادند و فتنه گری ها کردند.

نگرانی رسول خدا از این دشمنان خوش خط و خال اما زهرآگین بود، نه از مؤمن یا کافر، که ایمان یا کفر خویش را به صراحت اظهار می کردند.

فرموده است: «ولکنّی اخاف علیکم کلّ منافقٍ حُلْوَاللسان...؛20 از منافق شیرین زبانی بر شما بیمناکم که حرف هایش برایتان آشناست، ولی عمل و رفتارش به گونه ای است که نمی شناسید.»

در حدیث دیگر، صریح تر بیان فرموده است:

«انّی لا اَتَخَوَّفُ علی اُمّتی مؤمناً و لا مشرکاً، فامّا المؤمنُ فَیَحْجُزُهُ ایمانُهُ و اما المشرکُ فَیَقْمَعُهُ کُفْرُهُ، ولکن اَتَخَوَّفُ علیکم منافقاً عَلیمَ اللسان، یقولُ ما تَعْرِفُونَ و یَعملُ ما تُنْکِرُون؛21 من هرگز بر امتم از سوی مؤمن و مشرک بیمناک نیستم؛ مؤمن را ایمانش باز می دارد و مشرک را کفرش ریشه کن می سازد. لیکن نگرانی و بیم من بر شما از سوی منافق دانا زبان است که می گوید آنچه را می شناسید و عمل می کند آنچه را نمی شناسید.»

چنین منافقانی که مجهّز به دانش دین و آشنا به زبان انقلاب اند، در پیکره امت اسلامی نفوذ می کنند و به نام دین حرف می زنند و عمل می کنند و از درون ضربه می زنند. چنین کسانی پس از پیامبر خدا، بر سرنوشت دین و دنیا و حکومت و خلافت مسلط شدند و اوج آن، استیلای امویان برخلافت اسلامی بود که پس از قدرت یافتن، کفر درونی خویش را آشکار ساختند و ضربه های جبران ناپذیر زدند. معاویه و یزید را از بارزترین آنان می توان شمرد.

نگرانی رسول خدا از نقش منافقان، هشداری برای فرزندان انقلاب و مسلمانان آگاه است که نامحرم را به حریم نظام اسلامی راه ندهند و فریب چهره های انقلابی نما و حرف ها و شعارهای فریبنده را نخورند که آنچه می گویند، تنها در نوک زبان است، نه در ژرفای دل و عمق باور.

7 . جعل و نسبت های دروغ

دروغ بستن به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم هم در زمان حیات آن حضرت بود و آزارش می داد که کسانی حرف هایی را به دروغ از قول حضرتش نقل می کردند، هم نسبت به آینده و پس از وفاتش نگران آن بود که هرکس هرچه را می خواهد به او نسبت دهد و حاکمان برای توجیه مفاسد خویش یا کوبیدن هرکس و هرچیزی، به حدیثی ساختگی از زبان پیامبر، تمسّک جویند.

پیامبر، کسانی را که به او دروغ بندند، نفرین و لعنت کرده است و وعده دوزخ بر ایشان داده است.22

از جمله در خطابه بلیغ و تاریخی خویش در «حجة الوداع»، که بسیاری از گفتنی ها، توصیه ها، هشدارها و نگرانی ها را بیان نمود، چنین فرموده است:

«قَدْ کَثُرَتْ علَیَّ الکَذّابة و سَتَکْثُرُ، فَمَنْ کَذِبَ عَلَیَّ مُتَعَمِّداً فَلْیَتَبَوّأ مَقْعَدَهُ مِنَ النّار؛23 دروغ بستن بر من بسیار شده و در آینده هم افزایش خواهد یافت. پس هرکس به عمد، بر من دروغ بندد، جایگاهش را در آتش دوزخ فراهم سازد.»

شگفتا که این خطر و این جنایت، در زمان ما نیز وجود دارد و حضرت امام خمینی قدس سره نیز این نگرانی را نسبت به آینده داشتند، از این رو در صفحه آخر وصیت نامه سیاسی، الهی خویش به صورت تذکّر افزودند: «اکنون که من حاضرم، بعضی نسبت های بی واقعیت به من داده می شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض می کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می شود، مورد تصدیق نیست، مگر آن که صدای من یا خطّ من و امضای من باشد، یا تصدیق کارشناسان، یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»24

جالب است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نیز برای تشخیص صحّت یا نادرستی آنچه ازقول او در آینده نقل می شود، معیار ارائه فرموده و آن، «عرضه بر کتاب خدا» است تا هرچه که مخالف قرآن کریم باشد، از اعتبار ساقط شود.

8 . تکذیب تقدیر و تصدیق نجوم

از نگرانی های رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در زمینه سست شدن ایمان ها و عقیده های توحیدی، آن بود که مردم بتدریج به نقش خدا و تقدیرات الهی در حوادث، کم اعتقاد شوند، برعکس به آنچه منجّمان و ستاره شناسان می گویند، دل بندند و تدبیر و برنامه ها و

تصمیم های خود را براساس علم نجوم تنظیم کنند. در حدیث های مکرری این نکته مطرح شده است، از جمله:

«اَخافُ علی اُمّتی خَصْلَتَیْن: تکذیباً بِالقَدَرِ و تصدیقاً بالنّجوم»25

«انّ اَخْوَفَ ما اخافُ علی اُمّتی، التّصدیقُ بالنُّجوم و التّکذیبُ بِالقَدَرِ و ظُلْمُ الأمّة»26

در حدیث دوم، «ظلم به امت» نگرانی و بیم دیگری است که افزوده است.

در حدیثی هم از سه نکته اظهار نگرانی فرموده است: یکی از ستم و تعدّی حاکمان و مسئولان در حقّ مردم، دیگری تکذیب تقدیرات الهی و سوم باران طلبیدن از ستاره ها و حرکت نجوم؛ یعنی به جای آن که خدا را منشأ برکت آسمان و نزول باران بدانند و از او آب و باران بطلبند، این برکت را از ستاره ها و جهش و سقوط آنها بدانند. این باور در جاهلیت وجود داشت، رسول خدا بیم آن داشت که روی آوردن به ستاره به جای خدا بار دیگر زنده شود و عقیده توحیدی خلل پذیرد. اینک متن حدیث نبوی:

«اخاف علی اُمّتی ثلاثاً: استسقاءً بالأنواء و حیفَ السّلطان و تَکْذیباً بالْقَدَرِ»27

* * *

اینها برخی از نگرانی های حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم بود که نسبت به آینده امتش و در دوره پس از خودش داشت و به تناسب آنها، هشدار می داد و موعظه می کرد.

دامنه این بحث را می توان گسترده تر از این قرار داد. آنچه خواندید، گذری شتابان از این وادی بود و در استخراج احادیث، عمدتاً به یک منبع (بحارالانوار) استناد شد، و گرنه سخن بسیار است و نگرانی های حضرت رسالت نیز، فراوان.

پی نوشت ها:

1. مائده/ 67.

2. بحارالانوار، ج 37، ص 170.

3. همان، ج 39، ص 342 و ج 85، ص 89.

4. همان، ج 33، ص 153.

5. همان،ج 39 ص 76 و ج 40، ص 29 و 35.

6. عوالم العلوم، حضرت زهرا(س)، ص392.

7. بحارالانوار، ج 28، ص 48.

8. همان، ج 43، ص 313.

9. همان، ج 32، ص 355.

10. همان، ج 74، ص 117، 188، 293 و 296 و ج 2، ص 106.

11. همان، ج 79، ص 137.

12. همان، ج 70، ص 158 و ج 100، ص 54.

13. همان، ج 69، ص 63.

14. همان، ج 70، ص 92.

15. همان، ج 28، ص 32.

16. همان، ج 69، ص 227 ، ج 71، ص 92 و ج 76، ص 243.

17. همان، ج 2، ص 49.

18. همان، ج 22، ص 451، ج 10، ص 368 و ج 68، ص 269.

19. همان، ج 2، ص 42 و ج 69، ص 63.

20. همان، ج 33، ص 588.

21. همان، ج 2، ص 110 و ج 33، ص 549 و 582.

22. اضواء علی السنة المحمدیة، محمود ابوریّه، ص 62.

23. سفینة البحار، ج 7، ص 456.

24. ر.ک: وصیت نامه سیاسی، الهی امام خمینی(ره)، تذکرات پایانی.

25. بحارالانوار، ج 55، ص 277.

26 و 27. همان، ص 330.









انتهای پیام
Share:
Tags: