اینک مروری برنگرانی های رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می کنیم، تا دستمایه عبرت و الهام برای امروز ما باشد.
1. سرنوشت رهبری
برای رسول خدا به عنوان «رهبر»، تداوم «راه» بسیار مهم بود. فلسفه سیاسی اسلام نیز قالب «امامت» و «وصایت» را برای تداوم راه پیامبر و استمرار حاکمیت اسلامی پس از رحلت آن حضرت، پیش بینی کرده بود. بارها و بارها آن حضرت، نسبت به جانشینی خویش و وصیّ خود، سخن گفته، رهنمود داده و تکلیف را معیّن کرده بود. اما صریح ترین و اساسی ترین و به یادماندنی ترین شکل آن اعلام و تعیین، حادثه «غدیرخم» بود، آن هم با فرمان صریح و قطعی خداوند که حکم پروردگار را به مردم ابلاغ کند. نزول آیه«یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک...»1 در این راستا بود، اما رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بازهم بیمناک از پیامد این اعلام، و نگران از واکنش مردم نسبت به آن بود، چون رگ و ریشه های جاهلی بازمانده در فکر و دل برخی از اصحاب را می شناخت و کمی تأمّل و درنگ نسبت به اظهار و ابلاغ آن پیام داشت.2 تأکید آیه بر این که «خداوند تو را از گزند مردم حفظ می کند؛ واللّه یعصمک من الناس» اشعار به همین دلواپسی های پیامبر خدا دارد.
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نسبت به این که قریش، پس از رحلت آن حضرت با علی علیه السلام و مسأله خلافت چه خواهند کرد و مظلومیّت این خاندان و کنار زدن امیرمؤمنان از صحنه سیاسی وحق قطعی و مشروعش، بارها اظهار نگرانی کرده بود و وقایع بعدی را به حضرت علی علیه السلام یادآور شده بود. آن پیامبر دلسوز و آینده نگر، پیش بینی می فرمود که فاسقان و طغیانگران قریش، علی علیه السلام را مظلوم سازند3 و به آن حضرت چنین ابراز می کرد که: بیم آن دارم که اگر بر سر خلافت و حق خویش با آنان به کشمکش بپردازی و منازعه کنی، تو را بکشند.4 و می فرمود: «امّاالّتی اخافُها علیه، فَغَدْرُقریشٍ به من بعدی؛5 آنچه بر او نسبت به آن بیم دارم، آن است که قریش پس از من با او از در نیرنگ و حیله در آیند.»
و... دیدیم که نگرانی حضرت رسول به جا بود و مظلومیت و محرومیت 25 ساله امیرالمؤمنین از حق خویش، شاهدش.
2 . مظلومیّت اهل بیت علیهم السلام
کینه های قریش نسبت به بنی هاشم و پیامبر و عترت او، از بین رفتنی نبود. پیامبر هم با چشم بصیرخویش، آینده و مظلومیت خاندانش را می دید و بارها با علی علیه السلام و زهرا علیهاالسلام در این باره سخن گفته و خون گریسته بود. از سخنان اوست که: «ابکی لِذُرّیّتی و ما تصنعُ بهم شرارُ امّتی من بعدی»6
علی علیه السلام می فرماید: کنار پیامبر خدا نشسته بودیم. حضرت سر بر دامن من گذاشته بود و چشمانش در خواب.سخن از دجّال می گفتیم و بیم از اغواگری هایش، که پیامبر بیدار شد و با چهره ای برافروخته فرمود: بیش از دجّال، بر شما از غیر دجّال بیمناکم. بیم من از پیشوایان و زمامداران گمراه گر و ریخته شدن خون خاندانم پس از من است.7
این نگرانی ها را حتی در زمان خویش نسبت به مکر و دشمنی یهود با عترتش نیز داشت. در واقعه گم شدن امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در دوران کودکی و نگرانی پیامبر و حضرت زهرا علیهاالسلام نسبت به جان آن دو فرزند عزیز و یافته شدن آن دو از زیر درختی در باغ ابی دحداح، پیامبر نگرانی و بیم خویش را از کید یهود نسبت به جان حسن و حسین علیهماالسلام ابراز فرمود.8
این رشته، بسیار دراز دامن است و به همین اشاره بسنده می کنیم.
3 . هواپرستی امّت
بیش ترین نقل های روایی درباره نگرانی پیامبر، نسبت به همین موضوع است، یعنی عارضه تبعیّت از هوای نفس و در سرپروراندن آرزوهای دور و دراز، که نشانه وابستگی به دنیا و مظاهر آن است، نتیجه طبیعی این دو بیماری اخلاقی، دور شدن از حق و فراموش کردن قیامت است و همین، برای سقوط یک فرد یا امت کافی است.
این نگرانی با تعابیر متفاوت و متواتر نقل شده که به چند نمونه اشاره می شود:
«اِنّ اَخْوَفَ ما اخافُ علیکم اتّباعُ الهوی و طولُ الأمل، امّا اتّباعُ الهوی فَیَصُدُّ عَنِ الحقِّ و امّا طولُ الأملِ فَیُنْسی الاخِرَة9؛ آنچه که بیش از هر چیز بر شما بیم دارم، پیروی از هوای نفس و آرزوی دراز است؛ هواپرستی، [آدمی را] از حق باز می دارد و آرزوی دراز، آخرت را از یاد انسان می برد.»
این مضمون با عباراتی شبیه همین، از حضرت علی علیه السلام و امامان دیگر نیز نقل شده است.
پیامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم در سخنی دیگر فرموده است:
«شرُّ ما اَتَخَوَّفُ علیکم اِتّباعُ الهوی و طولُ الأمل، فاتّباع الهوی یَصرِفُ قلوبَکم عن الحقِّ و طولُ الأملِ یَصرِفُ هِمَمَکُم الی الدّنیا...10؛ بدترین چیزی که بر شما بیمناکم، پیروی از هوای نفس و طول آرزوست؛ هواپرستی، دل هایتان را از حق برمی گرداند و آرزوی دراز، همت های شما را به دنیا مصروف می سازد...»
4 . دنیا زدگی
نگرانی دیگر پیامبر آن بود که با دست یافتن مردم به مال و ثروت و چشیدن شیرینی دنیا، دل های آنان دنیا زده شود و از ارزش ها دست بشویند و در کسب ها و در آمدها مراعات حلال و حرام ننمایند و هدفشان انباشتن ثروت و افزودن مکنت باشد، از هر راه که باشد. نتیجه این دنیازدگی، فراموشی خدا و آخرت و در نهایت، سقوط اخلاقی است و دور شدن از ساده زیستی و گرفتاری در دام تجمّلات.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید:
«لکنّی اخافُ اَنْ یُفْتَحَ عَلَیْکُمُ الدّنیا بعدی فَیُنْکِرُ بَعْضُکُم بَعْضاً و یُنکِرُکُم اَهلُ السّماء عند ذلک؛ 11 بر شما از آن بیم دارم که پس از من دنیا به روی شما گشوده شود (و به دنیا و ثروت برسید.) آنگاه یکدیگر را نشناسید! آن وقت است که آسمانیان هم شما را نشناسند.
و در بیانی دیگر چنین می فرماید:
«اِنَّ اَخْوَفَ ما اَتَخَوَّفُ علی امّتی مِنْ بعدی هذِه المکاسِبُ المُحرّمةُ و الشّهوةُ الخفیّةُ و الرّبا؛ 12 بیش ترین بیمی که بر امت خودم پس از خویش دارم، این کسب های حرام و در آمدهای نامشروع و شهوت پنهانی و رباست.»
سرمستی مال و طغیان ثروت، خیلی ها را بر زمین می زند و بسیاری از مدعیان ایمان، از «آزمایش پول» موفق بیرون نمی آیند و پای اراده شان در لغزشگاه مال دنیا می لغزد و به عیاشی و بی دردی مبتلا می شوند. این نگرانی را رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در ذیل چند نگرانی دیگر بیان کرده و این گونه اشاره فرموده است: «اَوْ یَظْهَرَ فیهمُ المالُ حتّی یَطْغَوا و یَبْطِرُوا؛ 13 بیم آن دارم که... یا ثروت در میان آنان آشکار شود، تا آن جا که به طغیان و سرمستی برسند.»
و در حدیث دیگری تعبیر «اَوْ دُنْیاً تَقْطَعُ رِقابکم...»14 آمده است، «دنیایی که گردن های شما را قطع می کند.»
حوادث پس از رحلت پیامبر و مسابقه برخی از امت او در زراندوزی و دنیاطلبی و روی آوردن به کاخ و تجمّلات و عیش و نوش و... شاهدی بر درستی نگرانی رسول خدا از آینده امت خویش است.
5. فتنه و گمراهی
به هم آمیختن حق و باطل و آشفته ساختن مرزها و معیارها و زیر پاگذاشتن اصول و انکار مسلّمات دین، موجب می شود عده ای از هدایت دست بشویند و گمراه شوند. در این جا نقش آنان که کار فکری می کنند و با افکار و اندیشه های مردم سروکار دارند، حسّاس تر است.
دانایان و دانشمندان، همچنین زمامداران و مسئولان نیز درگمراه شدن مردم نقش دارند و اگر بلغزند، جامعه را به اشتباه و لغزش می اندازند. در این زمینه ها به چند حدیث اشاره می کنیم:
آن حضرت فرمود:
«انّما اَخافُ علی امّتی الأئِمّةَ المُضِلُّون...؛15 بر امت خویش، از زمامدارانِ گمراه کننده بیمناکم.»
و فرمود: «اِنّی اخاف علیکم استخفافاً بالدین و بیعَ الحُکم و قطیعةَ الرَّحِم و اَنْ تتّخذوا القرآنَ مَزامیرَ، تُقدِّمُون اَحَدَکم و لَیسَ بِأَفضَلِکُم؛16 بر شما از آن بیم دارم که دین، سبک شمرده شود؛ حکم و داوری، خرید و فروش شود؛ پیوندهای خانوادگی از هم بگسلد؛ قرآن را وسیله ساز و آواز قرار دهید و کسانی را جلو بیندازید که برترین شما نیستند.»
در حدیثی دیگر، نگرانی پیامبر خدا از لغزش عالمان و مجادله منافقان با قرآن و دنیاطلبی بیان شده است و این که در این سه مورد، انسان باید خود را متهم بداند و از این لغزش گاه ها مصون و در امان نپندارد.17
همچنین گمراهی پس از هدایت، فتنه های گمراه کننده، شکم و شهوت، از عوامل دیگر نگرانی آن حضرت به شمار آمده است، آن جا که می فرماید:
«ثلاثةٌ اَخافُهُنَّ علی امّتی من بعدی: الضَّلالةُ بَعْدَ المَعْرِفَةِ و مُضِلاّتُ الفِتَنِ و شَهْوَةُ البَطْنِ و الفَرْج»18
در حدیثی سه خصلت دیگر موجب نگرانی حضرت رسول بیان شده است: یکی آن که قرآن را به غلط تأویل کنند و معانی و تفاسیر آن را نادرست و به دلخواه و مطابق سلیقه و گرایش خود معنی کنند، دیگر آن که در پی لغزش عالمان باشند تا از رهگذر مطرح ساختن اشتباهات علما، به فتنه گری و تشویش اذهان بپردازند، سوم آن که با فراوان شدن مال و ثروتشان دچار اسراف و اتراف و طغیان و خوشگذرانی شوند. و اینک متن حدیث:
«انّما الخوف علی اُمّتی من بعدی ثلاثُ خصالٍ: اَنْ یَتَأَوَّلُوا القرآنَ علی غَیرِ تَأْویلِهِ او یَتَّبِعُوا زَلَّةَ العالِم، او یَظْهَرَ فیهمُ المالُ حتّی یَطْغَوا و یَبْطِرُوا...»19
در نوشتار بعدی به چند نمونه دیگر اشاره خواهیم کرد
انتهای پیام