قرآن
قرآن کتاب آسمانی و معجزه جاوید پیامبر اسلام (ص) است. این کتاب در طول 23 سال از طریق وحی تدریجاً بر رسول خدا (ص) نازل شد. پیغمبر اکرم (ص) آیات قرآن را بر مردم میخواند و جاذبه این آیات، افراد را به سوی اسلام میکشید.
رسول اکرم (ص)رسما بر قرآن «تحدی» کرد، یعنی مدعی شد که قرآن کار من نیست، کار خداست و از من و هیچ بشر دیگر ساخته نیست که مانند آن را بیاورد و اگر باور ندارید آزمایش کنید و از هر کسی میخواهید کمک بگیرید، ولی بدانید که اگر جن و انس پشت به پشت هم دهند که مانند آن را بیاورند، قادر نخواهند بود: (قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً).[1] این آیه با صراحت تمام، همه جهانیان را اعم از کوچک و بزرگ، عرب و غیر عرب، انسان ها و حتى موجودات عاقل غیر انسانى، دانشمندان، فلاسفه، ادبا، مورخان، نوابغ و غیر نوابغ، خلاصه همه را بدون استثنا دعوت به مقابله با قرآن کرده است و مىگوید اگر فکر مىکنید قرآن سخن خدا نیست و ساخته مغز بشر است، شما هم انسان هستید، همانند آن را بیاورید. این دعوت به مقابله که در اصطلاح علمای عقائد،" تحدى" نامیده مىشود، یکى از ارکان هر معجزه است، و هر جا چنین تعبیرى به میان آمد به روشنى مىفهمیم که آن موضوع، از معجزات است.[2] قرآن مطالب و معانی گستردهای آورد و به طوری طرح کرد که بعدها منبع الهام شد، هم برای فلاسفه و هم برای علمای حقوق و فقه و اخلاق و تاریخ و... .قرآن در پیوند انسان با خدا زیباترین بیان ها را آورده است. قرآن، تورات و انجیل را تصدیق کرده، ولی گفت در این کتاب ها تحریف صورت گرفته و دستخیانتکار بشر در آن وارد شده است. قرآن اغلاط این دو کتاب را در الهیات، در قصص پیامبران و در پارهای مقررات تصحیح کرد. قرآن، خدا را از چیزهایی نظیر کشتی گرفتن، و پیامبران را از نسبت های ناروایی که در کتب پیشین آمده بود تنزیه کرد و این خود دلیل دیگری است بر حقانیت این کتاب.[3] مسلمانان از صدر اسلام تا عصر حاضر اهتمام بینظیری در امر قرآن نشان دادهاند که نشانه شیفتگی آنها نسبت به قرآن است. قرآن در زمان رسول اکرم به وسیله گروهی که خود آن حضرت معین کرده بودند - که به نام «کاتبان وحی» معروف شدند - نوشته میشد. به علاوه غالب مسلمانان اعم از مرد و زن، کوچک و بزرگ، عشق عجیبی به حفظ همه و یا اکثر آیات قرآن داشتند، قرآن را در نمازها میخواندند و در غیر نمازها تلاوت آن را ثواب میدانستند، و از تلاوت آن لذت میبردند و مایه آرامش روح آنها بود. عشق و علاقه مسلمین به قرآن منشاء و مبداء یک سلسله علوم ادبی و عقلی شد که اگر قرآن نمیبود این علوم به وجود نمیآمد. قرآن در سبک هم بی نظیر است، سبک قرآن نه شعر است و نه نثر. اما شعر نیست برای این که وزن و قافیه ندارد. سبک و اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه، یعنی نه قبلا کسی با این سبک سخن گفته است و نه بعداً کسی با همه دعوت ها و مبارزه طلبی های قرآن توانسته است با آن رقابت کند و یا از آن تقلید نماید. خلاصه این که مسلمانان در هر عصری متناسب با امکانات فکری و عملی خود تحت تاثیر شوق و عشقی که به کتاب آسمانی خود داشتند درباره قرآن کار کردهاند، از قبیل یاد گرفتن و به خاطر سپردن، قرائت نزد استادان قرائت و تجوید، تفسیر معانی، توضیح و شرح لغات قرآن در کتب لغت مخصوص این کار، بر شمردن آیات و کلمات و حتی حروفی که در مجموع قرآن به کار رفته است، تدقیق در معانی آن و استفاده از آن در مسائل حقوقی، اخلاقی، اجتماعی، فلسفی، عرفانی، علمی و زینت دادن گفتهها و نوشتههای خود به آیات قرآن، کتیبههای بسیار عالی یا گچبری ها و کاشی کاری ها، نوشتن آن با خطوط بسیار زیبا، تذهیب آن، آموختن آن به فرزندان خود قبل از هر آموزش دیگر، تدوین نحو و صرف زبان عربی به خاطر قرآن، ابداع و ابتکار علم معانی و بیان و بدیع، جمع آوری لغات زبان عربی و امثال اینها.[4]
[1] اسراء/آیه 88.
[2] تفسیر نمونه، ج 2، ص274.
[3] مجموعه آثار، ج 2، مطهری، مرتضی.
[4] مجموعه آثار، ج 2، مطهری، مرتضی.
انتهای پیام